۱۳۸۴ مرداد ۵, چهارشنبه

سبزه قبا



كهنه سوار سبزه قبا
هميشه و هميشه هاي دور , نزديك يا حال , همه در سرزمين خيال انگيز ما ثانيه ها را مي شمارند و لحظه , لحظه ها را دست به دست مي دهند تا آن لحظه , كه قرار است سالار بيايد , بيايد !!!!ا
براي همين در سرزمين من كسي زحمت زيادي نمي تواند به خود دهد ! همه مي دانيم كه موجودات دردمند و حقيري هستيم و ذره اي از ذات ازلي در ما وجود ندارد .ا
از اين رو دل به اميد رسيدن باشيم . نه رسيدن من به من كه , رسيدن من به او و يا هم او به من .ا
شاهزاده سوار بر اسب سپيدي كه گاه در هيبت همسر يا يار و گاه در مقام منجي و سالار .ا
از زماني كه كودكي بيش نبودم , آموختم روزي او ميايد بگذار به تو ستم شود و محتاج بيرون از خودت باش كه , كسي ميايد .ا
به قول ايزد بانوي همشهري : كسي كه , مثل هيچكس نيست ! او كيست ؟ننه حوا به دخترانش آموخت :ا
كسي كه همتايي ندارد ,.بزرگترين شمشير و سپر به دست دارد !! تند رو ترين , اسب ها را و دستاني چنان پر قدرت كه زمين را خواهد لرزاند !!ا
حتي مي تواند مرا از پس , جدايي از خويش هزاران سال زندگي هاي بسيار , رها سازد .ا
اميد و آرزوها را در مشت دارد و دست من براي گرفتن هدايا باز مانده هميشه .ا
اميد از خود ستاندم و قدرت و اختيار را به او و ديگر قديسين نهادم كه , در سايه اش ناتوان و ضعيف .ا
بزرگتر كه شدم با تلمبار مشكلات ناتمام بر هم , نا اميد تر مي شدم و براي رسيدن منجي بي تاب تر ! با وجود مشكلاتي كه به اسطوره محتاج است تا حل گردد , چه كسي جز او مي تواند به يك اراده نگاه شمشير بد ترين بدي ها را از من بستاند .ا
رسول عرب گفت : واي بر مسلماني كه هنگام مرگش رسيده باشد و امام زمانش را نديده باشد !!ا
مگر نگفتند : او يوم آخر خواهد آمد ؟؟؟؟!!!ا
تكليف مردمان اين هزارو چهارصد سال كه شانس ديدن او را در قيامت را نيافتند , و همه ي عبادات عمرشان چگونه خواهد بود ؟ طفلك بي بي كه همه عمرش بر سجاده گذشت و سالار را نديد !ا
من و مردم سرزمينم كه نتوانستيم او را سوار بر اسب ببينيم چه كنيم ؟ يادم مي آيد كه , پدر بزرگم گفت :-ا
او روزي انسان را نجات خواهد داد .ا
بايد تا روز آخر , در بند بمانيم ؟رسول عرب چه گفت ؟گوشت را نزديك تر بياور تا آهسته بگويم :ا دايه روزي گفت : بايد چشم را بست و درون را نگريست , اينگونه رسول عرب راست گفته .ا
بميريم ,بي آنكه خويشتن خويش را ببينيم ؟اينها از الطاف ذهن , من بود كه , زحمت را كم و مرا به انتظار سبزه قبا , عمري نشاند ؟ !!ا
بيرون ز تو نيست هر چه در عالم هستدر خود بنگر هر آنچه خواهي در تو است . مولانا
زرتشت گفت :- او روزي خواهد آمد و سوشيانت نام دارد !!ا
عيسي گفت :- روزي بر مي گردم و انسان را نجات خواهم داد ؟؟
ميترا نيز باز خواهد گشت و حتي ساي بابا , همچون مهدي . بودا هم كه در راه خواهد بود , همه و همه جز من
؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!ا
چرا !!!! همه به فردا وعده دادند و دست انسان را رها كردند ؟
گروهي باشند , همه كارت حوالت به فردا نمايند .ا
بي چاره امروز , به چه گناه از حساب بماند ؟

۱۳۸۴ مرداد ۳, دوشنبه

من سيب تلخ حوا

سلامي با طعم سيب ملس
با كمال شرمدگي و در عين سر بلندي ، من نتيجه سيب گاز زده و بي‌ارزش حوام
بخاطرش از بهشت بيرون رفتم و
عمري است تاوان سيبي را ميدهم كه نه مزه‌اي از آن چشيدم , نه فهميدم آخرالامر آيا سيب مذكور , سرخ بود ؟ یا سبز؟
از نوع گلاب يا سيب لبنان , شايد هم سيب سرخ شميران ؟
خيلي اهميت داره باور نداري ؟
. هميشه تاوان همان سيب ناقابل رو ميدم ، حداقل بدونم اين سيب چه رنگ و طعمي داشت؟
!اينجا ,همه چيز را ممنوع كردند و در زمين هم خيري نديديم !اي روزگار , اي بيچاره من
!بر همين اساس طبق مصوبه اصلاحي اخير , بعضي روزها شيرين
بعضي ترش و بغضي هم , كرمو از آب در مي آيند
!كاش اين الهه باستاني , حوا , فكر اين روزگار را هم كرده باشد و سيب شيريني خورده باشد
.ما كه شانس نداريم ,به يمن پيشرفت تكنوآلرژي و اينترنت , روزها هم طعمشان تغيير كرد
اسانس طعم سيب را هم عوض كرد
سيب ما همچنان ترش ماند , بعضي وقت ها هست , حتي براي ديدن سقوط شهاب سنگي !ا
شانس نداشته باشي
,گاهي هم , وسط اتوبان مدرس , همان شهاب سنگ مربوطه
كه ديگه اينجاش تنها به من مربوطه .همه جا را ول مي كنه صاف مياد ميشينه روي
!شيشه ماشين صفر تازه خريداري شده

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...