۱۳۸۴ دی ۲۴, شنبه

انسان


لازم نيست كسي به غير از خودتان باشيد فقط كافي است از كسي كه قبلاً بوده ايد بهتر باشيد
****
يك همسر فقط همراه آدم نيست او كل تقدير است
*****
انسان عاشق زيبايي نمي شود بلكه آنچه عاشقش مي شود در نظرش زيباست
*****

زندگي آن نيست كه هر چه مي خواهيد داشته باشيد بلكه آن است كه هر چه داريد بخواهيد
****
كسي كه نمي تواند احمق شود نمي تواند عاقل باشد
***
بزرگي را به كس نمي بخشند بايد خود آن را به دست آوري
***
گاهي اوقات در زندگي خيلي زود دير مي شود

*****
براي اينكه بزرگ باشي نخست كوچك بودن را تجربه كن
***
هر كس با حق گلاويز شود حق او را به زمين مي افكند
***
هرگز به دنبال كسي نبوده ام كه بتوانم با او زندگي كنم
***
بلكه به دنبال كسي بودم كه نتوانم بي او زندگي كنم

۱۳۸۴ دی ۲۲, پنجشنبه

عشق و برف




قسم , قسم به ساعت عاشقي
قسم به نگاه عاشقانه
قسم به انتظار شبانه
قسم به نفس , نفس عشق
قسم به عطر خوش عشق
قسم به ستاره و قسم به ماه
قسم به جادوي بزرگ اين خدا
رفتم كنار پنجره كه برف را نگاه كنم و دو تا شاخ درآوردم و شدم شبيه رستم ! فكر كن !!! ا
اين عشق , اين قريضه چه معجوني است كه , نه برف مي شناسه نه سرما , نه گرما و نه باران ونه برف
داستان از اين قرار بود كه : سرم را بردم بالا تو نخ برف و آسمون بودم كه چشمم افتاد به سه كبوتر , فكر كن صبح كه برنج پاشيدم در ايوان گفتم : برف كه بند بره ميان و مي خورند !ا
ولي چه ابلهي بودم من ! سه تا كبوتر در آسمون بودند كه دو تا گذاشته بودند تو اين برف دنبال اون يكي كه از قرائن پيدا بود ماده است . يكربع تمام سرم به آسمان بود و مبارزه ي تنگاتنگ آن دو كبوتر, نر را در اين سرما كه آبشار بيست و پنج متري را در ژاپن منجمد كرده را شاهد بود كه : ماده كلاسي گذاشته بود و نر ها در نبرد دلبري به دنبالش !ا
ديگه ميشه به بچه هاي چهارده پونزده ساله بگي : چرا عاشق اون پسر همسايه ميشي ؟
از خودم در آينه بپرسم كه چرا بي عشق اينچنين افسرده مي شوم و از پسر روبرويي بپرسم كه : چرا چشم از پنجره برنميداره ؟
خدايش ما كه اشرف مخلوقاتيم چرا از اين كبوترها وامونديم , چرا كحسي نيست كه با شهامت سر بلند كنه , توي چشات ذل بزنه , نگاهت كنه و با اعتقاد بگه : دوستت دارم
براي همه ي چيزهايي كه هستي
براي همه اون چيزها كه نداري و با هم كامل ميشيم
براي امنيتي كه توي چشمات هست
براي باوري كه به من داري
براي صميميت و مهري كه به زندگيم دادي
براي خاطر اون فكر كه وقت بيداري بسراغم مياد و ميگه كه هستي
چرا ما جرات عشق ورزي نداريم ؟

۱۳۸۴ دی ۲۱, چهارشنبه

تخم جن




نام : هاني . ....معروف به :..... بيبی
چهار ساله ...از نوع , تخم جن ......!دختر , فخري خانم همسايه بغلي . امشب پيش منه تا پدر و مادر مهربونش , خوب و
سير خدمت هم برسند و يكي پيروز از گود بياد بيرون
من كه عادت به اين پديده هاي نوظهور , بچه آزمايشگاهي ندارم ,
خودت بايد حدس بزني چي ميشه  
*****
گفتم : ساعت دوازده گذشته .... بيبي جون لالا نداره ؟
بيبي : تازه هنوز سيريال اون آقا پليس كه سيبلان مخسره داره رو نديدم كه :ا
بیبي جون پوآرو زبان اصلي است و ساعتش براي سن شما نيست .ا
همين موقع بود كه موبايل آخرين مدل بيبي جون زنگ زد و با كمال تعجب نيم ساعت مكالمه , جيش, بوس ,لالا به درازاكشيد و بعد از كلي ضر , ضر مكالمه تموم شد .ا
بيبي جون شما بخواب روي تخت, خاله مامان مياد دنبالت  
بيبي : ولي منكه ( سيدي _ منم ) و نياوردم كه بخوابم ! 
حالا امشب گوش نده , بخواب  
بيبي : من , اصن مامانم و مي خوام , منو بي بر خونمون , مامااااااااااااااااااااااان ! 
نوكر پدرتم ,بيا خاله برات يه قصه بگه , بخواب  
بيبي : گيصه دوس دارم .ا
يكي بود يكي نبود ؟ بيبي : چي , يكي بوده , بعديش يكي نبوده ؟
بيبي جون , همه قصه هاي عالم از لحظه اي شروع شد كه , يكي بود و چون كس ديگه نبود , رفت و يك قصه اي ساخت .غير از خدا , هيچي نبود .ا
بيبي : تو كه الاني گفتي : يكي بوده !!! 
خب اونكه خدا بود و هميشه بوده ولي يك نفري هم بوده  
بيبي : پس اگه يكي ديگه هم بوده , خدا كه تهنا نبوده ؟ 
عزيزم قصه است گوش كن , گير نده 
بيبي : پس يعني , فقط خداي تهنا بوده , بعدم هيشكي نبوده
پس از كجا فهميده بود كه خداست ؟
خدا , خداست , چون خداست  
بیبي: خوب باقيش و بگو
 بزرگترا تا كم ميارن 
 چيشاشون اين شكلي ميشه و اخمو ميشن 
فميدم خودتم نمي دوني  
آره داشتم مي گفتم : يكي بود , يكي نبود , غير از خدا هيچكس نبود . يه آقا گرگه اي بو د
بيبي : اه تو كه الاني گفتي : غير از خدا هيچكس نبود ؟ چيطوره گورگه بود ؟
یه چيزهايي بود , فقط آدم نبوده , يه گرگه اي بود كه خيلي شيطون بود 
بيبي : پس شيطونم كه بوده ؟ !ا
عزيزم چشمات و ببند , به قصه گوش بده , اول همه قصه ها , اين را ميگن ! 
بيبي : يعني ماه و زمينم نبود ؟
چرا اون ها از خيلي قبل تر بودن
بیبی : نخيرم , مامان فخريم ميگه :
اول هفته آسيمون و سيتاره ها رو ساخت آخر هفته هم آدم و ساخت واسه همين آدم آخر هفته كار نمي كنه !!
پس ديدي عبضي گفتي
اگه ماه بوده , آدم هم بوده
تو بچه اي , يا نكير و منكر شب اول قبر ؟!! بگير بخواب ديوونه ام كردي
بيبي : ديگه گيصه نميگي ؟ نه ! تو يه قصه بگو ,منو خواب كن , لنگ و انداختم !
 غلط نكنم اين مامان و بابات هم تو ديوونه كرده باشي كه دارن هم ديگه رو مي كشن
بيبي : حالا يه گيصه بگو تا خوابم ببره
اوني كه با اين قصه ها خواب ميشد , بچه هاي زمان ما بود 
 ببخش بيبي جان
 قصه هاي من از رده خارجه , شما بچه هاي اينترنت و ماهواره , بالغ پا به دنيا مي گذارين !!ا
ما يك ساعت فيلم و مي ديديم تا قبل از ( د_ اند ) آرتيسته خانومه رو ماچ كنه , فيلم هاي شما از اتاق خواب شروع
ميشه , وسط فيلم موضوع تازه معلوم ميشه ؟



۱۳۸۴ دی ۱۸, یکشنبه

تاسوعا با سالاد ولنتاين





تاسوعا با سالاد ولنتاين
واي كه چه روز غم انگيزي است براي شيعيان , منكه تا به حال براي اين امام حسين تشنه لب گريه نكرده بودم 

امروز دلي سير از عزا درآوردم
به نظرم نه حسين و نه هفتاد و دو تن معروف گريه زاري ندارند .

مرداني كه به استقبال مرگ با عزت مي روند
 هماناني هستند كه بر منيت يا نفس , مثل عيسي خط بطلان كشيدند
 مسيح مصلوب بر منيت انسان شد و صليب منيت خط خورده ي مسيح
حسين شهيد حرمت نام جدش محمد و ايمان به انسان خدايي شد كه سر برابر هيچ مخلوقي خم نكرد حتا به وقت مرگ
پس من كمتر از آنم كه براي هيچ شهيدي اشكي بريزم ! 

اما بشنويد از اشكهاي من
تاسوعا با سالاد ولنتاين و قرار در هيئت
واقعا فكر مي كني چند تا از اين دختر و پسر ها امروز به ياد حسين بودند ؟
حالا حسين صد بار ديگه هفتاد هزار خاندان ديگه را هم شهيد كنه , فكر مي كني اينها روز ولنتاين را به تا سوعا يا عاشوراي حسين خواهند داد
اوليا الله و معصومين , انبياء تازه شامل وحي قرار گرفته , بار رسالت بر زمين نهيد كه ماهواره و اينترنت ماست ها به كوزه ريخت و پشم ها را وا تابيد
امروز , امشب كجا عشق را در كاسه ي نذري مي بخشند ؟
درود بر حكومت عشق بر انسان
Happy valentine

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...