۱۳۸۴ بهمن ۸, شنبه

من و سكينه


از اينورش كه خيري نديديم !
خدا كنه اولياء و انبياء خالي روحاني نبسته باشند و آنطرف خبرايي باشه ! نخند !! چيه فكر مي كني خل شدم ؟
دلمون رفت پي نيمه بازي , هزار پاره شدم ! ا
نه عشق را فهميدم چي بود و نه نيمه اي در كار بود
نه مثل سكينه خانوم يا فلور جون زندگي كرديم كه يك پا در تشت رختشويي و يك پا در فرنگ , نه مثل شُعارهاي مان : من آنم كه رستم بود پهلوان و چي , چي حافظا !
نه يزيدي ها خواستنمون نه حسيني هاش : صلوات
در هيچ لحظه شو نه اي كه سر روش بذارم و بگم : منهم يك شانه دارم !ا
هالو من , كه دلم و به اين چهل تيكه ها خوش كردم كه يكي شون نيست و همه خالي بندي هاي هنر هفتمي : - بي تو مي مير
جهان بدون تو هرگز
يا تو يا مرگ و الي آخر.................................ا

۱۳۸۴ بهمن ۷, جمعه

زندگي


زندگی خالی است ان را پر کن
زندگی یک مشکل است با ان روبرو شو
زندگی یک معادله است موازنه کن
زندگی یک معما است ان را حل کن
زندگی یک تجربه است ان را مرور کن
زندگی یک مبارزه است قبول کن
زندگی یک کشتی است با ان دریا نوردی کن
زندگی یک سوال است ان را جواب بده
زندگی یک موفقیت است لذت ببر
زندگی یک بازی است برنده و پیروز شو
زندگی یک هدیه است ان را دریافت کن

۱۳۸۴ بهمن ۶, پنجشنبه

لاتا الات







خدايا اگه بلد نبودي كه دلي به خاطر من خلق كني
پس دلي كه به من دادي را پس بگير تا خالي نمونه




مي دونم يه چيزهايي هست كه اگه نباشه مهم نيست و اگه باشه عالي است
يه چيزهايي هم هست بود و نبودش زياد مهم نيست
يه چيزهايي هست كه اگه باشه تو خوشبختري ,ولي اگه نبود بدبخت تر نمي شي
يه چيزي هست ، كه اگه باشه تو خوشبخت تريني , مثل : عشق
يه چيزي هم هست كه اگه نباشه تو بدبختي , چون عشق نداري



هر بار فكر مي كنم 

خيلي زرنگم و دارم سر طرف و گول مي مالم
درست همان زماني بوده كه او هم فكر مي كرده , داره سرم را گول مي ماله



گفتند : ماه رمضان است , ماه خداست !
گشتم و در تقويم روز و ماه هاي خدا را علامت زدم 

تا باقي ايام
به حال خود باشم


اگر روزي كه به دنيا آمدم 

گفته بودند چه مسير دشواري در پيش دارم
شايد از همان راه برگشته بودم


دفتر خاطرات عشقي تمام شد و دفتري نخريدم تا مجبور نباشم
دنبال عشق بگردم

هميشه عاشق سايه ها مي شدم , عشق هاي كوتاه تا روشني آفتاب
كه سايه ها مي رفتند

از فواره ياد گرفتم : هميشه بپرم حتا اگر :ا
هرگز قدم به آسمان نرسه

۱۳۸۴ بهمن ۴, سه‌شنبه

مرگ و آغاز




اگه بغض داشته باشي , طوري كه بخواهي خفه بشي و نتوني بغضت را خالي كني و از
تو هم خيلي بعيد باشه امل بازي در بياري و بزني زير گريه ودلت بخواد از زور گريه سرت و از پنجره ببري بيرون و فرياد بزني : بابا داستان همه اش بر سر كودكي من است كه با او كم رنگ تر شد
اينطوري كه ميگم همه ي ما يك بغل كم داريم كه ميشد از ته دل سرم روي سينه اش مي گذاشتم و از ته دل اين بغض كوفتي را كه در رودروايسي گير كرده را خلاصش كنم و احساس نكنم چقدر تنهام !!!ا
باور كنيم , مرگ پايان نيلوفر نيست !ا
صداي سوت قطاري است شايد كه به ناگاه تو را مي خواند
مرگ شايد تولد دوباره ي يك ياسمن باشد ؟
حتا مي تواند آغاز شبهاي نورباراني گردد كه هميشه در خيال تصور مي كنيم ؟
مرگ پايان نيست .ا

اين بغل چيست ؟





چه درونم تنهاست


سلامي با طعم طالبي نيمه خنك
خيلي سردش مزه اش ديگه معلوم نيست
گرمش هم كه مالي نيست 
پس نيم بند خنك باشه كه نه دل لرزد و نه ترسد
يه چيز مي خوام بگم فقط جون مادرتون فردا نكنيد  پيرهن عثمان ! از حالا گفته باشم
تا حالا شده دلت  فقط یک بغل بخواد ؟
صبر كن . 
زود ذوق نكني بگي آره بابا بيا ما از صبح تا شب همين طور بغل مي ديم و مي گيريم!
بغل
نه هر بغلي ! يك بغل گرم، مهربون،آشنا، امن، دوست داشتني، وسيع و فراخ كه براي همه ي دنيا جا داشته باشه
ها،همين
بغلي كه به تو مي‌گه: تو دوست داشتني هستي، ولي نه براي اتاق خوابم
بغل كردني هستي، اما نه براي شهوتم
بغل كردني هستي،  چون بغل من  تو را کم داره
يا اينكه بغل كردني هستي چون، من به تو احتياج دارم . همونطور كه تو به او نياز داري
فكر كن تو بتوني هر وقت كه حس مي كني چقدر تنهايي به اون پناه ببري و از ياد ببري كه تنهايي !
نمي دوني چه مزه‌اي داره ؟! 
حالا از همه ي اينها كه بگذريم . 
بي شوق اين بغل نه برجي بالا مي‌ره نه اكتشافي انجام مي‌شه، نه شعري سروده و نه متني نوشته مي‌شه . 
بي اون به سختي مي‌شه درك كرد كه چرا زمين گرده؟
چرا شب تاريك؟
يا چرا زمان گاهي كش مي‌اد و گاه كوتاه می‌شه؟
قبل از بيگ بنگ چه خبر بود و چرا منارجنبون كجه؟
يا خدا كي سر شيطون رو كلاه گذاشت كه اون شاكي شد؟
 در اولين فرصت كه اين بغل امن و راه گشا را پيدا كنم، حتما سر در ميارم كه کی   سر کی و كلاه گذاشت
 يا اصلا حوا به آدم گفت سيب و بخور يا آدم؟
 خيلي مهمه شوخي نگير! 
تازه شايد بتونم راز عبور از زمان یا جاودان شدن در لحظه درك كنم!
پس ديدي اين بغل چه معجزه هايي كه نمي كنه؟
خدا را چه ديدي شايد تونستم جايزه ي ادبي نوبل را هم بگيرم؟
حالا هر كي اين بغل و داره سفت نگه شداره از دستش نده
اونايي هم كه ندارند بايد بگم:
 اگه تا حالا نتونستي داشته باشي .
كمي از خودت كم كن و بيا پايين تر كه يكي اون پايين منتظره 
تا تويي كه انقدر رفتي بالا يك روز از كنارش عبور كني و او را ببيني
چون بي اون نه صبح مي توني با نيش باز به روز سلام بدي و
نه شب مي توني با دل خوش به خواب بري!!!!!!!!!ا

۱۳۸۴ بهمن ۳, دوشنبه

ابراهيمي بودن


و اكنون، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده‌اي
اسماعيل توكيست؟
 چيست؟ مقامت؟
آبرويت؟ شغلت؟ پولت؟ خانه‌ات؟ باغت؟ اتومبيلت؟ خانواده‌ات؟ علمت؟
درجه‌ات؟ هنرت؟ روحانيتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟
جوانيت؟ زيبايي‌ات؟ و .... من چه مي‌دانم؟
اين را بايد خود بداني و خدايت. من فقط مي‌توانم نشاني‌هايش را به تو بدهم، آنچه تو را در راه ايمان ضعيف مي‌كند، آنچه تو را در راه مسئوليت به ترديد مي افكند،آنچه دلبستگي‌اش نمي‌گذارد تا پيام حق را بشنوي و حقيقت را اعتراف كني، آنچه تو را به توجيه و تاويل‌هاي مصلحت‌جويانه و ... به فرار مي‌كشاند و عشق به او كور و كرت مي‌كند و بالاخره آنچه براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل تو است! 
اسماعيل تو ممكن است يك شخص باشد يا يك شيئي، يا حالت، يا يك وضع، و يا حتي يك نقطه ضعف! 
تو خود آن را هر كه هست و هر چه هست بايد به مِني آوري و براي قرباني انتخاب كني
چه: ذبح گوسفند به جاي اسماعيل قرباني است، و ذبح گوسفند به جاي گوسفند قصابي!!!
دکتر علي شريعتي

تشكر


از همراهي دوستاني كه در اين سوگ مرا تنها نگذاشتند , از تاج گل هايي كه فرستاديد و
چند نفري كه زحمت كشيده بودند و به مسجد آمدند ايميل , اس _ ام _ اس و يا تلفني .... جاي خالي برادر را در نبود تلخ او سبز نگه داشتند , سپاسگزارم
و همينطور از خداوندي كه دوستاني اين چنين در مسير ارزانيم كرد شاكر و ساجد

۱۳۸۴ بهمن ۲, یکشنبه

از من به تو اي نور ديده از تقلب كسي ضرر نديده


اگر مي خواهيد در كارهايتان ممتاز و برجسته باشيد ، بطور خستگي ناپذير ، تلاش كنيد كمتر بخوابيد و بيكار نمانيد زيرا درصدر قرار گرفتن و ممتاز بودن مستلزم همتي والاست
ابخواه ، ياد بگير ، امتحان كن
براي رسيدن بخوشي بزرگتر بايد از خوشي ها كوچك تر صرفه نظر كرد
از آناني كه سعي دارند جاه طلبيهايتان را تحقير كنند دوري كنيد انسانهاي ناچيز هميشه چنين عكس العملي نشان مي دهند در حالي كه اشخاص بزرگ سعي دارند با رفتار خود احساس به عظمت رسيدن را در شما تقويت كنند
آنچه هستيد بهتر شما را معرفي مي كند تا آنچه مي گوييد
دوست واقعي هر كس عقل اوست و دشمنش جهالت و ناداني
حفظ آرامش در حضورديگران و ناديده گرفتن هر گونه تاييد و تصويب و سر انجام به كنترل در آوردن مشكلات رواني تاثيري حيات بخش بر انسان مي گذارد
افكارتان را پيشاپيش بر موفقيت متمركز كنيد
با تمركز بر استعداد و توانايي و امكانات خود نيروي درونيتان را تقويت كنيد
- سعي كنيد تكرار كلمات اميد بخش و دلگرم كننده روحيه خود را از هر نظر قويتر كنيد
در پي هدفتان باشيد و فكرتاييد از جانب ديگران را از خود دور سازيد
از شكست ها هراسي بدل راه ندهيد زيرا شكست آغاز پيروزي است
اميد ، ايمان را باور داشته باشيد و آن را شعار خود سازيد
دائما به خود تلقين كنيد كه من مي توانم راه حل هر مشكلي را پيدا كنم
از ميان هدفهايتان آن هدفي را برگزينيد كه اميد بيشتري به مو فقيتش داريد
براي رفع هر مشكلي به مغزتان رجوع كنيد و از آن كمك بخواهيد
بزرگترين فن زندگي استفاده از فرصتهاي بي نظير است كه براي ما پيش مي آيد
ما بوسيله انديشه هاي خود ترقي مي كنيم و از نردبان تصوري كه از خويشن داريم بالا مي رويم

راز عشق


راز عشق 1
در تواضع است . این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست. بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است. میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند، تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد

راز عشق در احترام متقابل است. احساسات متغیر اند، اما احترام دو طرف ثابت می ماند . اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است ، با احترام به نظریاتش گوش کن . احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد . -ا
راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید . عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است

راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگی ات را خوشحال کند ،کاری مثل دادن هدیه ای کوچک ،تحسین ، لبخندی از روی محبت . نگذار که جویبار محبت از کمی باران ، بخشکد.ا

راز عشق در این است که رابطه تان را مانند یک باغ ، با محبت تزئین کنید . بذر علاقه ها و عقیده های تازه را بکار که زیبایی بروید . ضمنا فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد ، مبادا غنچه های گل پوشیده از علف های هرز عادت شود . برای اینکه عشق همواره با طراوت بماند فباید به آن مثل هنر خلاقانه نگاه کرد .ا

راز عشق در خوش مشربی است . شوخی با دیگران را فراموش نکن ، در ضمن مراقب شوخی هایت هم باش . شوخی نا پسند نکن . شوخی باید از روی حسن نیت باشد ،نه نیشدار .ا

راز عشق در این است که طرف مقابلت را تحسین کنی . هر گز با فرض این که خودش این چیز ها را می داند ،از تحسین غافل نشو . مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بار ها با خلوص نیت بگویی : دوستت دارم . گر چه احساسات بشری به قدمت نسل بشر است ، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند . -ا
راز عشق در توجه کردن به لحن صدا است برای تقویت گیرایی صدا ، باید آنرا از قلب برآورید ، سپس رهایش کنید تا بلند بشود وبه سمت پیشانی برود تار های صوتی را آرام و رها نگه دار . اگر احساسات قلبی ات را به وسیله صدا بیان کنی ، آن صدا باعث ایجاد شادی در دیگری خواهد شد .ا

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...