۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

سفر پيدايش




كتاب مقدس , عهد عتيق , سفر پيدايش , باب چهارم
و آدم زن خود حوا را بشناخت و او حامله شد قائن را زائيد و گفت : مردي از يهوه حاصل نمودم ! ا( ايي كه حوا گفت يعني چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟از قرار هميشه رسم بوده حاملگي ها رو بندازن گردن خدا ؟
بعد از مرگ هابيل و رفتن قابيل يا همان قائن ( قائن از حضور خدا بيرون رفت و در زمين نود بطرف شرقي عدن !!!؟ساكن شد * قائن زوجه خود را شناخت پس حامله شد و خنوخ را زائيد و شهري بنا كرد ) اونوقت اين زوجه از كجا اومده بود ؟ ا( پس آدم بار ديگر زن خود را شناخت و او پسري بزاد و او را شيث نام نهاد زيرا گفت : خدا نسلي ديگر به من قرار داد بعوض هابيل كه قائن او را كشت )ا ا( و براي شيث نيز پسري متولد شد و او را انوش ناميد ) فقط نمي فهمم اين جناب شيث از كي بچه دار شد گو اينكه پيش از او هم قائن بچه دار شده ؟

باب پنجم
آدم صد و سي سال بزيست پس پسري به شبيه خود و صورت خود آورد و او را شيث نام نهاد . ايام آدم بعد از آوردن شيث هشت صد سال بود جمع عمر او نهصد و سي سال بود) ا
ا( شيث صد و پنج سال بزيست و انوش را آورد و بعد از آن هشتصد و هفت سال بزيست جمع عمر او نهصد و پنج سال بود) ا
ايام انوش نهصد و پنج سال بود . ايام قينان فرزند انوش نهصد و ده سال بود . ايام مهللئيل هشتصد و نود و پنج سال بود .ا


باب ششم
و واقع شد چون آدميان شروع كردند به زياد شدن بر روي زمين و دختران براي ايشان متولد كردند * پسران خدا دختران آدميان را ديدند كه نيكو منظرند و از هر كدام كه خواستند زنان براي خويش مي گرفتند (الو ... پسران خدا كجا بودند ؟ واي يعني خدا هم , آره ؟ بعد كاتوليك ها بهشون بر ميخوره كه ميگن مسيح با مريم مجدليه ازدواج كرد و بچه دار هم شد وقتي خدا با اونهمه عظمت بله چرا كه عيسي نه ؟ ) * و خداوند گفت روح من در انسان دائما داوري نخواهد كرد زيرا كه او نيز بشر است ليكن ايام وي صدو بيست سال خواهد بود ( عمرها رو كوتاه كرد؟؟
و خداوند ديد كه شرارت انسان در زمين بسيار است و هر تصور از خيالهاي دل وي دائما از شرارت است * و خداوند پشيمان شد كه انسانرا بر زمين ساخته بود و در دل خود محزون گشت ( يعني خداوند هم پشيمون ميشه و هم محزون ؟ ) *و خداوند گفت انسانرا كه آفريدم از روي زمين محو خواهم سازم * اما نوح در نظر خداوند التفات يافت
نوح نهصد و نود و پنج سال عمر كرد بعد از طوفان چه برسر ما آمد كه عمرها كوتاه شد ؟

lonly



تلخي هاي زندگي را آيا پاياني هست ؟
بي همزباني , بي همدلي! ا
بي گوشي شنوا كه بغض تلخ تو را بشنود؟
بي نگاهي كه شوق ديدار تو را در خود جا داده باشه ؟
تنها آمديم
تنها زندگي كرديم
و روزي هم , تنها خواهيم رفت
كجاست شوق بودن ؟

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

كوپن شوهر

سلام
واي , واي خواهر خدا نصيب لاشخور تو بيابون نكنه اين سكينه خانم دلاك رو ! ا
دور از جون , واي از روزي كه سوزنش گير كنه ,مگه فقط عزرائيل بتونه از هم جداتون كنه
امروز وسط حمام عمومي كنار حوض نشسته بود و همونطور كه نوبتي خانم ها رو كيسه مي كشيد مي گفت :ا
ببين مادر همتون ترشيدين موندين كنج خونه !ا
خب حقم دارين واسه اينكه شوور گير نمياد ! اون موقع كه بازارش مثل زمين هاي شمال داغ بود هي ناز كردين فكر نكردين يه زلزله مياد و ديگه كسي معامله نمي كنه ! ا
حالا هم كه بوي ترشي همه محل رو ورداشته
جونم براتون بگه : ديشب, آقا مصطفي مون !ا
خودشون از راديون شنيده كه مي گفته به هر مرد شيش تا زن مي رسه ! ا
حالا بدبختاهي ناز كنيد , دختراي مردم كه زرنگ ترن تند و تند شوهر مي كنند يه ماه بعدش مهر و ميذارن اجرا . تازه آقا گدا كه شد مياد شما تو خونه مونده ها رو مي گيره

قابل توجه طايفه نثوان « هركي هر چي داره دو دستي بچسبه كه از قرار جنس داره احتكار مي شه و سر از بازار سياه در مياره » !ا
از من و سكينه خانم گفتن , فردا نياين بگين بي شوور مونديم ها , يكي از همين مدل جوجه تيغي هايي كه تازه مد شدن و
موهاشون با برق سيخ مونده رو هوا , رو به تعبير كاچي به از هيچي تهيه كنيد
ولي خودمونيم خدايش آي بخنديم اگه اين آقاي شوهر رو كوپني كنند و هر شب جمعه , يك شماره اعلام بشه

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...