عجب روزگاري به خدا !ا
بيشتر از اينكه هر خانمي دوست خانم داشته باشه , من دوست آقا دارم . گفتم, دوست. برداشتي هاي غلط ممنوع
اين جنابان يك در ميون شيطنت مي كنند و دور از چشم عيال مكرمه يه چندتايي از اين دارو دسته نسوان نم كرده دم كرده دارند از هر كدوم مي پرسي يك مشكل بزرگ دارنداز زنشون , يك مادر نمونه , نجيب , پاك و معصوم و در رختخواب معشوقه دو آتيشه مي خواهند خب نميشه چون خيلي ساده است
از وقتي مي فهمييم چشم و گوشي داريم , يادمان مي دهند , يوقت چشم و گوشمان نجمبه و باز نشه ! چون بايد يك قديسه آكبند براي آقاي شوهري كه قراره هم خيانت كنه هم بي احترامي , هم اينكه نفهمه تو كي هستي باقي بموني
اگه توي آينه خودت رو لخت نگاه كني , گناه كردي
اگه لخت مردت را نگاه كني باز هم گناه كردي
فكر كنم نميشه هم معصومه بود هم مدونا خانم ؟
يا مادرها چنان رفتاري داشتند كه تا مدت ها اين دختر بدبخت چشم و گوش بسته از این که با این آقاي شوهر هم سكس داشتند شرمنده بودند . خلاصه اين معصومه آكبند بايد بره آقاي شوهرش را از منزل مي مي جون يا في في جون در بياره چون مردها هميشه به يك قديسه احتياج ندارند ؟
باید هم مدونا بودن رو بلد بود هم خانه دار خوبی بود ...... بعد آخرش چی ؟
مدونا هم تکراری میشه و باید مدل بعدی رو تمرین کنی تا همیشه تازه بمونی
اما با معادلات زير گوشي خانم والده ها معصومه فقط مي تونه وقتي از خود و زنانگيش راضي تر باشه كه شب جمعه بشينه دعاي كميل بخونه و اشك بريزه كه : شوهرم الان كجاست ؟