از بچگي پانزده هزار و ششصد و شصت و شش رقم مدل بهمون زدن تا خودمون نباشيم
ذهنت رو از بي قانوني و هرج و مرج خارج كن
تو چشم مردم نگاه نكن - مثل فاطي فكر نكن - دختر بخنده بهش ميگن خراب .............ا
مثلا امروز من
از صبح مث بچه آدم چند تا تلفن كاري , يك ليوان مشتي چاي احمد عطري و مثل بچه آدم اومدم مثلا توي اتاق كار كه مثلا جون خودم كار كنم
به جان مادرم همه چيز سوئيچي و ذاتي نيست
حالا باز شايد سوئيچي اما تو ذاتا پابلو پيكاسو باشي اما درونش چيزي جوشش نداشته باشه كه شوق خلاقيت رو بيدار كنه فرقش با مش غضنفر چيه ؟ ( استاد پدرام من تا سر غضنفر بيشتر نخونده بودم خدا كنه دوباره " ف " غلط نباشه) همين نيم بند مي تونه شوق ادامه نوشته بشه ؟
اما در مورد من خانه از پاي بست ويرانه
قبل از اينكه دچار انواع اتهامات از جامعه نسوان شوم يك جمله ميگم باقي اش با خودتون :« همه تون به چيزهايي كه من فكر مي كنم فكر مي كنيد . اما چون ناپاك مي دونيدش به زبان نمياريد )من مثل آّب خوردن و نفس كشيدن پاك و حتي مقدس مي دونمش
هر روز اول از همه زبونم رو دوش مي گيرم
كه بتونه با شهامت توي اين صفحه مانيتور به خودم نگاه كنم و بگم :ا
من دلم بغل مي خواد
نه هر آشغال در پيتي
بغلي كه گرماش روشنت كنه
چنان فشارت بده كه باور كني تا قيامت هستي
بغلي كه براي خلقت داغت كنه
امن , يار , باشرف
بغلي امن , مهربون , دوست داشتني . ........
حالا با اين اوضاع كمبود انرژي كسي مي تونه به انرژي هسته اي فكر كنه ؟
پس نه نبوغ نه ( آي_ كيو ) نمي تونه منو وادار كنه يك جوك ملا نصرالدين بگجم چه به خلق اثر ميرزا شفاء الملك روسري
با خودمون
نيازهامون
عواطف
صادق باشيم