۱۳۸۵ مرداد ۲۰, جمعه

شهامت

چقدر شهامت داری سهم خودت رو از به نتیجه نرسیدن یک رابطه بپذیری ؟
سی درصد ؟ یا هفتاد درصد ؟
بابا خیلی شکسته نفسی
من که زیر بار هیچی نمیرم
من قصوری نکردم , می تونم فقط خودم باشم
اگه فکر می کنه کمه , به راحتی اختیار داریم رابطه رو تمام کنیم
اما نخواهیم چیزی زوری از رابطه ای که جنسش مال این کار نیست بسازیم
ما در روابط تجربه می کنیم , یادمی گیریم , زخم برمی داریم .... اما همه اینها را تا وقتی تحمل می کنیم که خودمان می خواهیم
فدا کاری واژه فریبکارانه ایست
لحظه ای که در طعم انرژی خوشمزه عشقی به تلخی فکر نکن
اما در تلخی ها همیشه به عشق فکر کن
بالاترین انرژی حرکتی را دارد

راز بقا



از وقتی خودم را شناختم و یادم میاد , فقط یک هدف وجود داشت پیروی از جماعتی که جهانم را ساخته بودند
اما هیچ کدام از خود نمی پرسیدند که آیا این برنامه خودشان است یا , برنامه ای که دیگران در دورترین خاطرات زمین ترسیم کردند
شاید اگر بگردیم روی نقوش غارنشینی هم این الگو پیدا بشه
اکثرا معتقدیم این همان کار یا زندگی که می خواستند نبود , باز جای شکرش باقی است می دانند چه می خواستند
چر کاری که می خواستند را نمی کنند ؟
چون دیگران هم این کار را نکرده اند
هیچ تضمینی برای اینکه هر یک از ما تا ساعتی دیگر زنده باشیم وجود ندارد
بلند شو و کارت را بکن , زمان بزرگترین جبرهاست
به آینده دل نبند که ما از لحظه ای دیگه خبر نداریم
وقت زندگی حالاست
کفش ها رو درآر و خیسی چمن میدون شهر را حس کن
بگذار اونهم به تو بگه : هستم
به قول استاد :« كودكان احساس , جاي بازي اينجاست »ا
متاسفم ولی باید یاد بگیری همیشه بگویی آری تا همه تو را دوست داشته باشند . این تنها رمز بقای ما میان آدم هاست . نظر و فکر دیگران از احساس ما مهم تر هستند








۱۳۸۵ مرداد ۱۹, پنجشنبه

alternative




چیزی که مال تو باشه، مال تواست
چون مال فقط تواست
حتا، قوانین طبیعی یا بلایای غیره طبیعی هم نمی تونه اون رو ازت بگیره
.
.
چیزی هم که مال تو نباشه
یکروز می‌ره
چون باید مال خودش رو پیدا کنه
مال تو هم از راه برسه
همون طور که تو هم باید خالی بشی
به قول شیخ
جا خالی کن که شاه به ناگاه آید
چون خالی شد , شه به خرگاه آید

دنبال جنس های بدلی و نا موزون فقط زمان تجربه ها را از بین میره
تا وقتی تو به رابطه ناقص بچسبی
هستی کاری با تو نداره
اما چون نظام کائنات جفت است
آلترناتیو جایگزین می‌شه
باور کن
.
.
چه کنم با دل تنها ؟


۱۳۸۵ مرداد ۱۷, سه‌شنبه

عشق



عشق میل مفرط است و اشتقاق عاشق و معشوق از عشق است
معنی فرط حب و دوستی است و مشتق از عشقه است که گیاهی است
به دور درخت پیچد و آب آن را بخورد
رنگش را زرد کند و برگ آن را بریزاند
بعد از مدتی خود درخت هم خشک می شود
عشق نیز چون به کمال رسد قوا را ساقط . حواس از کار بیاندازد و طبع را باز دارد و در میان محب و محبوب ملال افتد از صحبت غیر دوست
یا دیوانه و یا هلاک شد
البته بچه های عزیز یادمون باشه این ها اسطوره است و دیگه کسی در این زمان دچار عشق نمیشه

۱۳۸۵ مرداد ۱۵, یکشنبه

بغل داغ مثل لبو داغه لبو

از بچگي پانزده هزار و ششصد و شصت و شش رقم مدل بهمون زدن تا خودمون نباشيم
ذهنت رو از بي قانوني و هرج و مرج خارج كن
تو چشم مردم نگاه نكن - مثل فاطي فكر نكن - دختر بخنده بهش ميگن خراب .............ا
مثلا امروز من
از صبح مث بچه آدم چند تا تلفن كاري , يك ليوان مشتي چاي احمد عطري و مثل بچه آدم اومدم مثلا توي اتاق كار كه مثلا جون خودم كار كنم
به جان مادرم همه چيز سوئيچي و ذاتي نيست
حالا باز شايد سوئيچي اما تو ذاتا پابلو پيكاسو باشي اما درونش چيزي جوشش نداشته باشه كه شوق خلاقيت رو بيدار كنه فرقش با مش غضنفر چيه ؟ ( استاد پدرام من تا سر غضنفر بيشتر نخونده بودم خدا كنه دوباره " ف " غلط نباشه) همين نيم بند مي تونه شوق ادامه نوشته بشه ؟
اما در مورد من خانه از پاي بست ويرانه
قبل از اينكه دچار انواع اتهامات از جامعه نسوان شوم يك جمله ميگم باقي اش با خودتون :« همه تون به چيزهايي كه من فكر مي كنم فكر مي كنيد . اما چون ناپاك مي دونيدش به زبان نمياريد )من مثل آّب خوردن و نفس كشيدن پاك و حتي مقدس مي دونمش
هر روز اول از همه زبونم رو دوش مي گيرم
كه بتونه با شهامت توي اين صفحه مانيتور به خودم نگاه كنم و بگم :ا
من دلم بغل مي خواد
نه هر آشغال در پيتي
بغلي كه گرماش روشنت كنه
چنان فشارت بده كه باور كني تا قيامت هستي
بغلي كه براي خلقت داغت كنه
امن , يار , باشرف
بغلي امن , مهربون , دوست داشتني . ........
حالا با اين اوضاع كمبود انرژي كسي مي تونه به انرژي هسته اي فكر كنه ؟
پس نه نبوغ نه ( آي_ كيو ) نمي تونه منو وادار كنه يك جوك ملا نصرالدين بگجم چه به خلق اثر ميرزا شفاء الملك روسري
با خودمون
نيازهامون
عواطف
صادق باشيم

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...