چند تا سوال يواشكي از خدا بي خبر مامان :
خدايا منو ببخش ولي چيزهايي هست كه بايد ازش سر در بيارم اين يكبار و نديده بگير و اجازه بده حالا كه كسي صدامو نمي شنوه از تو بپرسم .
خدايا
این آدم هایی که به خواسته تو می میرند
روز قیامت باهات کاری ندارند ؟
تو نباید جواب اون ها رو بدی که به آرزوهاشون نرسیده مردن ؟
تازه فکر کنم این همه که شما همیشه خواستی وهمه مردند هیتلرم نکرده
تکلیف اون ها چی میشه ؟
حالا تو مطمئني خدا هستي , چه كسي اين را بتو گفته ؟
خدايا وقتهايي كه مواظب اعمال ديگران هستي , باز هم مي فهمي من چه مي كنم ؟
بچه كه بودم يواشي پشت پا گرفتم براي نازي
از اونوقت هر شب به خوابم مياد و برام پشت پا مي گيره
اين يعني جهنم
يا از اين خيلي بدتره ؟
خدايا چرا فقط بچه ها گناه مي كنند و بزرگ ها هيچ وقت گناه كار نيستند ؟
روزي يكي , از دوستاي تو
كتاب مقدس در دست داشت , ولي جيبم را زد
او را هم تنبيه مي كني ؟
مردي هم كه مي گفت فاميل تواست پسر همسايه را دار زد , تو به او گفته بودي اينكار و بكنه ؟ا
.........
راست است
كه تو فكر همه ما را مي خواني ؟ آيا حرف هاي بدش را هم مي خواني , يا فقط با خوبي سروكار داري ؟ا
خدايا قبل از اينكه ما را بسازي
چكار مي كردي ؟
راسته كه همه زمين و آسمون مال تو است ؟
پس چرا همسايه ما غذا نداره بخوره ؟
نكنه تو خواستي كه گشنه بمونه ؟
تو كه خدايي خبر داري تو رو چه كسي بوجود آورده , يا تو هم نمي دوني ؟
پدر دوستم با تو هر شب حرف ميزنه و صبح ها دوستم و مادرش را كتك ميزنه
بعد نماز
هم مي خونه
به نظر تو اشكالي نداره ؟؟
اگه همه ما را به جهنم بندازي , بعد قراره چه كسي برات نماز بخونه
و تو گناهاش رو بشمري ؟ بي ما حوصله ات سر نميره ؟؟ا
چهارسالم كه بود, يروز حميد پسر بهجت خانوم اينا , وسط عروس دوماد بازي
يواشكي ماچم كرد , مامان دعوام كرد و مجبور شدم دهنم و
شونزده بار آبك بكشم .ا
حالا هم جرات ندارم به هيچكي ماچ بدم ولي هر شب خواب مي بينم تو منو انداختي
جهنم , حالا هيچ راهي نداره منو ببخشي تا زندگيمو بكنم ؟؟؟
يكروز وسط نماز هول شدم و غلطي خوندم , ولي
حوصله نداشتم دوباره بخونم , منم واسه اينكه دعوام نكني , ديگه
نماز نخوندم كه اشتباهي با تو حرف نزنم . حالا
تو يعني خيلي از من عصباني هستي ؟؟ا
خدايا راسته كه خواستي با شيطون شوخي كني ما رو آفريدي و بعد باهاش شرط بستي ؟؟ا
پس ميشه با تو شوخي كرد و
شرط هم بست ؟
راسته كه شيطون و تو سر ايوب داشتين تخته بازي مي كردين ؟
تو كه خدايي
چرا ما رو براي گناهي كه آدم و حوا كردن , تنبيه مي كني ؟
براي تو يك سيب انقدر مهم بود ؟
ببخشيد ولي اين آخريش :
- تو كه خدايي چرا بهشت و انقدر
بزرگ نساختي كه براش , كنكور نذاري ؟