۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

تقدیم با همه وجودم به تو که دوست نبودی



ببین چه کرده‌اید با من
رفتم که از تلخی‌ها رها بشم
از پشت سر
با حذف تاریخچه‌ی شخصی
از جایی که صدایم را خاموش و خودم به درک پیوستم
گمان بردم از همه رستم
اما ببین چه کردید بامن
از کامنت‌هایی که از کامنت پریا شروع شد و به عشق پنهانی من چسبید
از حرف‌های یاوه‌ای که پشت سرم گفته شد
تا دخالت‌های شوم دوستان
این همه سهم من از زندگی است
اف به تو ای انسان


بدبخت کسانی که می‌انگارند همه چیز می‌دانند
و با جسارت به خود حق دخالت در زندگی دیگرانی می‌دهند
که
هیچ از اندوه و زجرشان نمی‌داند
همان دیگرانی که به همیین سادگی با جهل انسانی
آرزوها را نابود می‌سازند
ای انسان اینک به خود بنگر کجا ایستاده‌ای؟
توان ایستادن در جایگاه مرا داری؟
بیا این جایگاه مادری من از آن تویی که
سال‌هاست از فرزندان خودت بی‌خبری
سرگردانی و هجران آرزویم برای شما باد
ای انسان نمایان


سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...