۱۳۹۰ مهر ۲, شنبه

آسانسوز خالی









اون‌همه از بچگی به گوش‌مون خوندن: ننه گول این گرگ ناقلا رو نخور که یاد گرفتیم فقط از گرگ‌ها بترسیم
کاش بیشتر دقت می‌کردیم و متوجه می‌شدیم
شنگول و منگول وقتی گول‌ می‌خورن که گرگ بدجنس به پوست میش در می‌آد
بعدهم به خودمون اومدیم و دیدیم، باز دوباره گول خوردیم
نه از گرگ که از پوست میش
ظاهری دوستانه، خودی، صمیمی ، قدیمی
وگرنه کی می‌اد در بزنه و بگه:
تق‌ تق‌ تق، خانوم من اومدم گول‌تون بمالم
ها؟
همیشه قصه از یه آدرس نزدیک و صمیمی شروع می‌شه




البته بیشتر مواقع هم می‌فهمیم قراره گول بخوریم
اما رومون نمی‌شه، بی‌کلاس بازی در بیاریم و آقا گرگه رو از خودمون برنجونیم 
و یا خودمون رو خجالت زده کنیم


مثل مواقعی که گول مردان متاهلی رو می‌خوریم که زن‌هاشون اکثرا یا خونه‌ی باباشون زندگی می‌کنند و در شرف متارکه  به‌سر می‌برند
یا زن‌ها بیمار و ناتوان و ............. همه چیز 
خلاصه که دختر جون تو روز اول هم فهمیدی یه جای کار می‌لنگه
اما بس‌که عجله داشتی تنهایی‌ت تموم بشه که
انتخاب کردی با چشم بسته در آسانسور رو باز کنی و نبینی کابین سرجاش نیست و قدم اول را بردارشتی



عشق الهی








آخر  هم نفهمیدیم
این عشق الهی‌ه بی تاچ و ماچ
چه جور عشقیه؟




نه که خدا نکرده فکر کنی، منکرش می‌شم
ولی این عشق لاکردار یه کوچه بن بستی‌ست که
تهش به تاچ و ماچ ختم می‌شه




ولی عشقی که نه صاحبش پیداست
نه
تو می‌بینیش،  نه نشونه‌ای، عکسی، آدرس ایمیلی ، چتی، اس‌ام اسی، چیزی ...... چه‌طوری تبدیل به عشق می‌شه؟


۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

ساعت زنگ زده







صبح تا شب دنبال یه چیزی می گردیم که بندازیم بالا و چنان عمیق به خواب بریم
که هیچی نفهمیم
و من که  نمی‌فهمم
  چرا چهار چنگولی به این دنیا چسبیدیم و
دوستش داریم !!!!!!








تخت خواب که امن ترین جای دنیاست
محل وقوع نود درصد مرگ آدم‌هاست

سعی صفا و مروه






هر بار که می‌خندم،  در تقویم علامت می‌زنم
می‌ترسم کم‌کم فراموش کنم
روزهایی هم بود که خندیدم
البته نه از ته قلب
این یک فلم یادم نیست آخرین بار کی بود؟






خوشبختی یعنی، 
وقتی شب سر به بالشت می‌ذاری
از هوش بری






زمین همیشه با سرعت 1670 کیلومتر در حرکته
ساعت لپ تاپم، همیشه نیم‌ساعت جلوتر 
و 
از وقتی ساعت‌ مان  یک‌ساعت جلو رفته
 زمان را گم کردم
نمی‌دونم الان یک‌ساعت و نیم جلو رفتم یا یک‌ساعت و نیم به عقب
اما هنوز سرعت حرکت زمین هم‌چنان 1670 کیلومتر
عاقبت پیدا نشد ما یک‌ساعت بیشتر زندگی می‌کنیم
یا یک ساعت کمتر؟








از وقتی همه چیز عدم،  یارانه‌ای و هدفمند شد
آسانسور ساختمان ما هم به حکم اکثریت خوابید
  هر روز پنج طبقه  بالا و پایین می‌رم 
 مشق ،‌ سعی صفا و مروه ‌می‌کنیم
این است جهاد اکبر








رقم سه هزار میلیارد سر زبان‌ها انداختند
تا ذهن‌  فلج بشه و به سمت خزانه‌ی کشور نره
جناب رشید پور می‌شه بفرمایید: 
با این چندتا پیتزا می‌شه خورد؟





























سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...