مدام به این فکر میکنم که چرا دورهی پیامبری به سر رسیده؟
و فقط کافیست یکساعت پای تیوی بشینم، پاسخ اونجاست
یعنی به قدری پیشنهاد میدن که تو خودت هم گم میکنی
خدا و نبوت بمونه طلب آدم
یعنی از خودم میگم و تصور اینکه اگر صد سال پیش بهدنیا آمده بودم
تو بودی و خودت
کافی بود در محیط یک وجبی خودت سیر کنی
شاید ظرف چند ماه خودت رو میجستی
اینکه واقعن کی هستی؟
برای چی اومدی؟
و بهترین گزینه برای تو چیه؟
ولی الان به جرات میتونم بگم:
جمیعن گم شدیم
ما شبانه روز تلقین میگیریم، میبینیم و میشنویم. وارد چشم و هم چشمی که نه
دو یا چندگانگی میشیم
نمی دونیم خود طبیعی و حقیقی کدومه است؟
یه چیزهایی نیاز طبیعی نام گرفته، مثل عشق، وصلت و بچه دار شدن
تازه اون هم خیلی معلوم نیست حقیقتن نیاز ما باشه
نیاکان طی هزاران سال فقط این کار رو کردن
ولی آیا این نیاز حقیقی ماست؟
و این رسانهها نکبتی که مدام تو رو بمباران میکنن
نیازمند باش
طلبه
طلبهی خرید شهوت و .... تا دم گور
تا حالا فکر کردی چرا بهجای اینهمه آگهی بازرگانی برای انواع ضد چاقی، ضد لاغری
پکیج جنسی، درمان کنندهی هزاران مرضی که پیش از این ناشناخته بود
یعنی ما فکر میکردیم سکس هم مثل خوردن غذاست
یک جور نیازی که بدن طلب میکنه
اما داستان از طلب گذشته و کار کشیده به انواع کرم و ژل، دستگاه و داستان
یعنی تو باید تا پای گور بخوای
فقط بخوای زیبا باشی و طناز، خوش هیکل تا یکی بپره روت
اونور داستان هم فارغ از ساعت بدن باید تا نفس میکشه بخواد
ده دقیقه به ده دقیقه فیلم قطع میشه و بمبارانت میکنند
پکیج جنسی بانوان
پکیج جنسی آقایان
این چهطور نیازیست که به زور دارو و درمان باید برآورده بشه؟
اگر تنت نمیخواد ، پس این چه دردیه که باید به انواع شارژر آویزون باشی؟
چون صبح تا شب میشنوی که هست و می تونی تا دم گور ازش استفاده کنی
حتا اگر هورمونها و تنت نکشه
مثل بچه دار شدن
اونی که داره یه درد و اونم که نداره دردهای دیگه
همه در خواب یه چیزی اسیر شدیم
خواب دیگران
رقابت و چشم و هم چشمی و داستان
برادر بزرگ من بچه دار نشد و نمیشد اما به عوض با بانو عیال تا پوست حالش رو برد
اما تهش غصه میخورد که چرا جایگزینی نداره؟
من هم بچه دار شدم و دارم و باز غصه میخورم که چرا تهش تنهام
کدوم این ها ماییم؟