قصد کردم این هفته را مال خود کنم
یک هفتهی امن و لطیف و پاکیزه
سراسر زیبایی و کرامت، پر از رسیدن و رضایت
وقتی با فکر من از بقال محل تا سگ خونه متحول میشه
بذار لحظات و ثانیههای خودم رو رنگین کمانی کنم
نمیدونم این همه در کدام پستو نهان شده که بناست برگیرم
اما میدونم این افکار منه که گزینشی هر چیزی رو به سمت من میآره
میخوام این هفته را به تمام خدایگونه نفس بکشم
راه برم و از زندگی خوشه بچینم
میخوام هفتهای نیک و مینویی بسازم
تنها با تسلط بر ذهنم با قصد و صوت
همانگونه که خالق از نیستی جهان را اراده کرد
فقط کافیست طرحی صحیح از شادی و رضایت در سرم داشته باشم
طرحی دقیق و سازنده که هستی بدونه چی لازم دارم
نه اینکه بنشینم تا هستی یه چی بهم بده
و هستی از کجا بدونه من به چی نیازمندم تا خودم ندانم؟
انما امره اذااراد شیئا ان یقول له کن فیکون
فرمان نافذ خدا، چون اراده خلقت چیزی کند. به محض اینکه بگوید: موجود باش. موجود میشود
و من که از
نفخه فیهه من الروحی « دمیدم از روح خودم در او » هستم.
چرا زندگی خود به دست ذهن بیحیا سپارم
عنان به کف بگیرم و با قصد و صوت و کلمه فرمان می دهم
زندگی، زیبایی، رضایت، آرامش ، مهربانی برای من باش
که از روح خداییم و لاغیر
زندگی ازآن ماست