۱۳۹۰ فروردین ۴, پنجشنبه
۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه
رفیق خوب
شکر خدا
سال جدید و در گشادهی سعد آغاز شد
خوبیه رفیق باحال بودن به همین بس که دوستان گرام
به انتظار بزرگتری کوچکتری نمیمونن و خودشون میان
از جمله دوستان و امروز
دوست هم مثل شراب،
کهنه و رسیدهاش خوبه
در هیچ چارچوب و زد و بندی جا نمیشه
آزادی و سیالیست بین دو سر یک رابطه
تو باهاش شادی،
همونطور که با خودت شادی
فامیل، صدسالبه اینسالها
سالهاست که برخی از اقوام را در بعضی از خانههایی که برای ادای سنت،
صدسالبه از این سالها میبینم
حالا بهَظاهر یا حقیقت یه نقی هم میزدیم: این چه قوم خویشی؟
سالی یکبار عید دیدنی؟
از جاییکه سال گذشت در سه نوبه، قدمهای ناخواستهمان به سمت مسجد و مراسم ترحیم کشید
ما هم بیش از کوپن هر سال فامیل دیدیم
امروز وقتی برای چندمین بار به مناسبت سوگواره پا به خانهی خاله جان میگذاشتم
به این نتیجه رسیدم
فامیل کامل و سلامت
همان فامیل، سالی
صدسالبه اینسالهاست
خدا قسمت نکنه از این به بعد غیر عید به عید هم را ببینیم
که اسباب امنیت و استواری، خانواده است
در اینک
گفتیم این چند روز اول عید راحت میریم عید دیدنی و اینا
خب پس چی میگن، هدفمند شدیم؟
اینهمه یارانه گرفتن ، پس چرا تهرون این همه هنوز ترافیک داره؟
خلاصه که یارانهها رو ببرید و بهحالش برسید هیچ، تازه تهش به آخر ماه هم میرسه
والله تو گویی که به کسی از تهرون بیرون نرفته؟
حالا که کسی نرفته
فکر کنم من برم
البته نه تنها
با دخترا و .... هر چه بر مدار زندگی در زمان نقش بسته
قصد ندارم با سرعت بیشتر حرکت کنم تا به آینده برسم
میخوام این لحظه در عرض رکاب بزنم
وقتی در اینک باشی
مسیر خودش نقش میبنده
۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه
روم سیاه
قبل از رفتن دههی هشتاد اینم بگم و بیحساب بشم
نمیدونم در این مدت چند نفر را آزردم، دانسته ندانسته
ببخش، شرمندهام اگر که بد کردم
اگر نفهمیدم و گذر کردم، ببخشید شرمنده که نفهمیدم
اگر به خطا قضاوت شد، اگر حکم به خطا دادم
اگر باید زود میفهمیدم و یا دیر فهمیدم و یا اصلا نفهمیدم
یا اگر جسارت کردم، در چشمهاتان ذل زدم ، نگاه کردم و حرف زدم
اگر اهانت بود، شرمندهام نفهمیدم
اگه گاهی ناامید بودم و حس مشترکی را کدر کردم، بذارید پای انسان بودنم و آزمون و خطا
خلاصه که از جمیع ارگانیک و غیر ارگانیک
در زندگی اکنون
در زندگیهای گذشته، یا آینده
عذر خواهی میکنم، اگر نتونستم بهترین شکلی را که توانش را داشتم
پیدا کنم
خط کشیدم، رفتم، آمدم، فریاد زدم، گرفتم، پس دادم
با سپاس و عذر خواهی فراوان
از هر که در این ده سال آزردم
حول حالنا
حول حالنا
با هر شامورتی بازی، بود
داریم از امسال خلاص میشیم و سال نو را تحویلمیگیریم
حتما همه سبزی پلو ماهی شبعید را نوشجان کردید و سرگرم حساب و کتابهای پشت سر یا پیش رو هستید
به شکر خدا تی وی ایرانی که برای ایام یاد بود خوبه و
مهپاره هم که بیمایه فطیره
دلمون خوش بود به تیاتر جناب توضیع که به لطف دوست پارازیتی شد
با این همه امواج بالا و پایین و بلایای طبیعی و غیر طبیعی همینکه امسال رو بخیر بهسر بردیم
خدایا شکرت
اما
چه حالی کردم از بابت لیبی
حیف آخر سالی ازش حرفی زده نشه، خلاصه که در به توام
دیوار تو گوش کن
خلاصه که
حول حالنا الا احسن الحال
خداوندا بگردان حال و مال و چرخهی روزگار ما
به سمت رضایت، یکرنگی، انسانیت، عطوفت،
رنگین کمان،
انار ترک برنداشته، داشته، ریخته
خدایا کمک کن در این دههی تازه رسیده، ننشسته
انسان بهتری باشیم، با نگاهی خالی از ترس، ابهام و یا مکشافات مدام
خدایا زمین در آرزوی دموکراسی بال بال میزنه
جان هر کی برات عزیزه،
یه حالی به این جهان و احوالات ما بده، مجازاتها رو بگذار
برای روز قیامت
من که شخصا هر چی گفتی نه چونه و نه چرا ، میپذیرم
جان من این دنیا رو دیگه بیخیال
خلاصه، از این کورور کورور بهشتی که
فرش زیر پای مادریمان کردید
خیری ندیدم،
لطف فرمومده
ما را جهنمی و
حساب کتاب موندهی این دنیا رو بذار برای اون دنیا
بهشت هم نمیخوام
بذار این باقی را زندگی کنیم
بیخستگی
بیهراس
بی حزن تنهایی
حول حالنا
دههی هشتاد
چند ساعت مونده تموم بشی
دههی هشتاد هیچ خوب نبود
چند ساعتی بیش نمونده تا پایان دههی هشتاد
نمیدونم این چه دههی بیخود و مزخرفی بود
امید به آغاز دههای شایستهتر برای انسان خدا
دهه، رفتی و مام جستیم و خیلیها نجستن
یاد همهي اونها که در این دهه نتونستن بجهان بخیر
جاشون سبز، روحشان شاد و آزاد
آزاد از هر آنچه که رنگ تعلق پذیرد
به یاد همهی چشمهای مانده بر راه
بهیاد همه حس و حال جوانی که داشتیم و آب رفت
بهیاد باورهای بلوری که یک به یک شکست
بدرود راههای سخت، تلخ، بیهدف، با هدف، زیادی سرد ، یا زیادی گرم
دلهایی که شکست،
چشمهایی که به راه ماند و آرزوهایی که خوابو
اهدافی که سراب بود
خلاصه که هر چه بود، نفهمیدیم به خیر بود یا نه
ولی به شکرانهی وحدت، هر چه هست امشب تموم میشه
بدرود دههی بیربط هشتاد
به ابعاد دین اوستایی، حتا ثانیهی تحویل سال مهمه
این که پایان یکسال و یک دهه است
اشتراک در:
پستها (Atom)
سفری در خیال کیهانی ( تجربهای هولوگرام)
اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود، آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...