دارم از هر نوع زندگی وحشت میکنم. چه آدم ببینی چه نه . چه حبس باشی به بند و چه آزاد. در هر حالت کافی است اندیشهای چه به خشم و به قهر از ذهنت عبور کنه
کافی است انرژیت روی یکی کلید کنه
البته بسته به نوع نزدیکی و اختلاط انرژیهای همسان عملکردش فرق میکنه
مهم اینه به نقطهای رسیدم که حتی جرات ندارم به چیزی فکر کنم
خدایا چرا افکار عشقولانه و مثبتم را نمیشنوی؟
چرا وقتی نور و روشنایی میخوام نمیشنوی. شاید هم این حوادث را انرژی در حال انفجار خشم یا اندوه بیحد از معصومیت خودم بهسمت زندگیم کشونده؟ اما خداوندگار عالمیانا. ایزدپاکانا. از خودم به خودم زدی؟
هرچه که هست دیگه بریدم
اگر نشستی مثل ایوب بگم بریدم و بسه؟ من از اول هم تو را خدای قهر و غضب باور نداشت که مهر و لطفت را اینگونه قهرآلوده پذیرا باشم
پس همانگونه خدایم باش که میشناسم و باور دارم
از ترس کلام منفی نمیگم چی شده
ولی برام دعا کنید که در بد آزمونی افتادم
کافی است انرژیت روی یکی کلید کنه
البته بسته به نوع نزدیکی و اختلاط انرژیهای همسان عملکردش فرق میکنه
مهم اینه به نقطهای رسیدم که حتی جرات ندارم به چیزی فکر کنم
خدایا چرا افکار عشقولانه و مثبتم را نمیشنوی؟
چرا وقتی نور و روشنایی میخوام نمیشنوی. شاید هم این حوادث را انرژی در حال انفجار خشم یا اندوه بیحد از معصومیت خودم بهسمت زندگیم کشونده؟ اما خداوندگار عالمیانا. ایزدپاکانا. از خودم به خودم زدی؟
هرچه که هست دیگه بریدم
اگر نشستی مثل ایوب بگم بریدم و بسه؟ من از اول هم تو را خدای قهر و غضب باور نداشت که مهر و لطفت را اینگونه قهرآلوده پذیرا باشم
پس همانگونه خدایم باش که میشناسم و باور دارم
از ترس کلام منفی نمیگم چی شده
ولی برام دعا کنید که در بد آزمونی افتادم