۱۳۸۶ آذر ۲۳, جمعه

خوشبخت باشیم



فیلم زمان دوربین‌سنگی. صمد خوشبخت می‌شود
البته گو اینکه قدیم کمی تا قسمتی این‌طوری همه چیز شانسی بود و می‌شد به راحتی خوشبخت شد
کافی بود بلیطت ببره.
اما کل زندگی که همه ما در حال تجربه‌اش هستیم. به‌نوعی همان فیلم صمد است و بس. یا به‌قول همشهری، فروغ
پری کوچک غمگینی که از یک بوسه برمی‌خیزد و با یک بوسه می‌میرد
از یک جریمه یا قبض موبایل یا مامور دارایی تا رقیه خانوم هساده بالا دستی که تازه اومدن این محل همادسده‌مون شدن. پلاک سینزده رو می‌گیم. آی لبو! با تو ام ها
می‌تونه جهنم باشه. می‌تونه هیچی نباشه. می‌تونه بهشتی باشه که از صبح چراغ‌ها، همگی سبز و مش سیف‌الله با الاغ پیر بیاد و تو محله سیب زمینی پیاز بفروشه و بی‌بی جهان از پنجره مطبخ داد بزنه

آی مشدی. کجا؟ صبر کن اومدم
دنیا این‌طوری رنگین کمانی می‌شه
اگر این فراز و نشیب‌ها رو باور کنیم، تحمل سختی و تلخی‌ها، ساده تر می‌شه
این نیز بگذرد کلید همه یاس‌هاست
فردا آفتابی و ازآن ما است



۱ نظر:

  1. سلام خاله
    خوبی ؟؟؟؟...
    جمعه یه خوبیست نه؟؟؟
    برای من روز لوس و مسخره ای بود که با همه یه وجودم معمولی بودنش رو حس کردم ...
    هیشکی اشک منو ندید و همه میخندیدن...
    من و سرم که خاک گرفته همه یه سنگینی نگاه ها و دنیا و حرفا و چه میدونم چزای دیگه رو تحمل کردیم و دم هم نردیم...اخه هیشکی نمیفهمه من وقتی میگم فلانی رو دوست دارم و از اینکه دیگه نیست غصه میخورم...
    اشکالی نداره...این نیز بگذرد...


    فردا شاید خوش گذشت

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...