۱۳۸۶ آذر ۲۴, شنبه

مرا دریاب


دارم از هر نوع زندگی وحشت می‌کنم. چه آدم ببینی چه نه . چه حبس باشی به بند و چه آزاد. در هر حالت کافی است اندیشه‌ای چه به خشم و به قهر از ذهنت عبور کنه
کافی است انرژیت روی یکی کلید کنه
البته بسته به نوع نزدیکی و اختلاط انرژی‌های همسان عملکردش فرق می‌کنه
مهم اینه به نقطه‌ای رسیدم که حتی جرات ندارم به چیزی فکر کنم
خدایا چرا افکار عشقولانه و مثبتم را نمی‌شنوی؟
چرا وقتی نور و روشنایی می‌خوام نمی‌شنوی. شاید هم این حوادث را انرژی در حال انفجار خشم یا اندوه بی‌حد از معصومیت خودم به‌سمت زندگیم کشونده؟ اما خداوندگار عالمیانا. ایزدپاکانا. از خودم به خودم زدی؟
هرچه که هست دیگه بریدم
اگر نشستی مثل ایوب بگم بریدم و بسه؟ من از اول هم تو را خدای قهر و غضب باور نداشت که مهر و لطفت را این‌گونه قهرآلوده پذیرا باشم
پس همان‌گونه خدایم باش که می‌شناسم و باور دارم
از ترس کلام منفی نمی‌گم چی شده
ولی برام دعا کنید که در بد آزمونی افتادم

۶ نظر:

  1. میدونم که هستی اما بازم بهت میگم که تو رو خدا قوی باش......

    دعا میکنم که نیروی رستمو بهت بده...
    خدا همیشه نگهدارت باشه..

    پاسخحذف
  2. این آهنگی که گذاشتی منو یاد سوته دلان می اندازه. همون جایی که می گه آقا مجید تو همیشه دیر رسیدی. امید دارم این دفعه بموقع برسی!ا

    پاسخحذف
  3. خاله کجایی؟
    درو باز کن ..اومدم عید دیدنی....نیستی چرا؟

    عیدت همیشه خندون و همیشه عید باشه برات...
    مواظب خودت باش خانوم گل

    پاسخحذف
  4. سلام خاله
    خوبی؟؟؟
    کجایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    عیدت مبارک
    دیگه دارم نگرانت می شم
    زودی بیا
    دلمون برات تنگ شده

    پاسخحذف
  5. کجایی؟؟؟
    یه خبری بده...
    نا سلامتی ما هم رفیقیم!!!!!!!!
    بگو که هستی....اگر چه کاری از دستمون بر نمیاد...اما جواب احوالپرسیمونو که تنبلیت نمیاد بدی...هان؟؟؟؟
    بیا خاله....

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...