راستش رو بخواهی همشهری، ما همیشه وقتی طلبة خرما هستیم که بالای درخته و دستمون بهش نمیرسه
خرمای پایین و توی ظرف و در سینی آماده خیلی حال نمیده
از این رو است که من هنوز بانو رو ندیدم. یا ایشان گرفتار و یا من در حال ددر یا
بانو نیومده سرش شلوغ شد. منم که تازه دوباره مجرد شدم و باید دنبال کارهای آخر سال و بستن دفاتر سه کاری سال پشت سر
از سه بگم که کاش میشد عدد تازهای جایگزینش کرد که زیادی تابلو شده و تا سه میشه، همه خبر میشن
شاید از این پس بگم، دو کردم. لااقل فقط خودیها میفهمن که من سه کردم
خلاصه که خاصیت عشق این است که تو دور بمانی و عاشق. نزدیک ملال آرد و دوری
شاید منم برای همین هنوز دل نکندم؟ البته که من فقط شیفتة دور از دست رس ها هستم ولی خب نمیشه که خرما همیشه اون بالا بمونه
به لب نرسه که شیرینیش درک بشه و باز خرما بمونه؟
خب البته حق با ماست که چشممون چهارتا و دندمون نرم تقریبا گروهی مازوخیز داریم و از خودآزاری لذت میبریم
وگرنه عشق را نمیساختیم که معنایی جز هجر و فراق و ذلت نداره
مثل عشقی که حافظ که هرگز نفهمید سر بپوشاند یا راز برملا سازد
که عاشقم من
خرمای پایین و توی ظرف و در سینی آماده خیلی حال نمیده
از این رو است که من هنوز بانو رو ندیدم. یا ایشان گرفتار و یا من در حال ددر یا
بانو نیومده سرش شلوغ شد. منم که تازه دوباره مجرد شدم و باید دنبال کارهای آخر سال و بستن دفاتر سه کاری سال پشت سر
از سه بگم که کاش میشد عدد تازهای جایگزینش کرد که زیادی تابلو شده و تا سه میشه، همه خبر میشن
شاید از این پس بگم، دو کردم. لااقل فقط خودیها میفهمن که من سه کردم
خلاصه که خاصیت عشق این است که تو دور بمانی و عاشق. نزدیک ملال آرد و دوری
شاید منم برای همین هنوز دل نکندم؟ البته که من فقط شیفتة دور از دست رس ها هستم ولی خب نمیشه که خرما همیشه اون بالا بمونه
به لب نرسه که شیرینیش درک بشه و باز خرما بمونه؟
خب البته حق با ماست که چشممون چهارتا و دندمون نرم تقریبا گروهی مازوخیز داریم و از خودآزاری لذت میبریم
وگرنه عشق را نمیساختیم که معنایی جز هجر و فراق و ذلت نداره
مثل عشقی که حافظ که هرگز نفهمید سر بپوشاند یا راز برملا سازد
که عاشقم من