۱۳۸۶ اسفند ۹, پنجشنبه

نخلستان عشق


راستش رو بخواهی همشهری، ما همیشه وقتی طلبة خرما هستیم که بالای درخته و دست‌مون بهش نمی‌رسه
خرمای پایین و توی ظرف و در سینی آماده خیلی حال نمی‌ده
از این رو است که من هنوز بانو رو ندیدم. یا ایشان گرفتار و یا من در حال ددر یا
بانو نیومده سرش شلوغ شد. منم که تازه دوباره مجرد شدم و باید دنبال کارهای آخر سال و بستن دفاتر سه کاری سال پشت سر
از سه بگم که کاش می‌شد عدد تازه‌ای جایگزینش کرد که زیادی تابلو شده و تا سه می‌شه، همه خبر می‌شن
شاید از این پس بگم، دو کردم. لااقل فقط خودی‌ها می‌فهمن که من سه کردم
خلاصه که خاصیت عشق این است که تو دور بمانی و عاشق. نزدیک ملال آرد و دوری
شاید منم برای همین هنوز دل نکندم؟ البته که من فقط شیفتة دور از دست رس ها هستم ولی خب نمی‌شه که خرما همیشه اون بالا بمونه
به لب نرسه که شیرینیش درک بشه و باز خرما بمونه؟
خب البته حق با ماست که چشممون چهارتا و دندمون نرم تقریبا گروهی مازوخیز داریم و از خودآزاری لذت می‌بریم
وگرنه عشق را نمی‌ساختیم که معنایی جز هجر و فراق و ذلت نداره
مثل عشقی که حافظ که هرگز نفهمید سر بپوشاند یا راز برملا سازد
که عاشقم من

۳ نظر:

  1. خرما افتاده تو دامنت بر دار بذار تو دهنت
    من که اینجام ضایع
    یکی بپرسه ازش الان کی پشت میزش نشسته
    آدم باید خودش عاقل. باشه
    بانو. نارگل

    پاسخحذف
  2. در واقع برای من هم که اصلا این دوست شما رو از نزدیک ندیدم و در بهترین حالت 400-500 کیلو متر از هم فاضله داشته ایم حکایت دوری و دوستیه! هرچند این دوستی آنچنان بوی خوشی دارد که مرز و فاضله سرش نمی شود. امیدوارم به هر حال هر دو از چنین بوی خوشی هیچ وقت محروم نباشیم. در ضمن خواهشن با این دوست بنده حوالی اردیبهشت یه سر به دره سبز تفرش و ایضا یه سر به دشت فراهان بزنید به خدا صواب داره.1

    پاسخحذف
  3. جونم برات بگه همشهری که یکی از این هم‌ولایتی‌های شما دعوت کرده بهار فراهان و درة ایشان را با صدای آبی که از بین سنگ‌ها بیرون می‌ریزه و نمی‌ذاره سکوت طبیعت را بشنوی تجربه کنم. حتما یادت را سبز خواهیم داشت

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...