۱۳۸۵ آبان ۱۲, جمعه

در همین نزدیکی


من فردا رو نیستم کسی خواهش می‌کنم یه‌وقت نگران نشید
شرلوک هلمز رو هم دنبالم نفرستید.من صحیح و سالمم
ولی پریا عمل داره

البته مسئله مهمی نیست
اما من روی دعای خیره تک تکتون حساب می‌کنم

نه ، کیمیان؟



من فقط چشمم تو چشم این خدا نیفته
چون ، هیچی دیگه افتاده و اونم خداست و بهتر از من می‌دونه به چی نیاز دارم
ولی به قول گلی : آخدا نمی‌شد ایی بهشت و عشق رو ایی قد زیاد می‌ساختی که مجبور نشی براش کنکور و سهمیه بیذاری ؟
نه نمی‌شد ؟
شایدم تو راست بگی و اگه ما ول بگردیم می‌شیم مرداب
من که اصن از مرداب خوشم نمیاد گفته باشم هان
من می‌خوام چشمه بشم
بعدشم ، سرچشمه بشم. واسته همی اگه تو فکر می‌کنی با تنها موندن همه خدا می‌شیم و سرچشمه و اینا ، باشه

ولی یه خورده فکر کن ببین
اگه من عاشیق باشم تونم حال می کنی دیگه؟
نه کیمیان ؟



هارمونی عشق


گاهی با ته قابلمه ساز می‌زنم
کل طرح و هارمونی و حتی نواختن وابستگی سختی با روحیه‌ام داره
امشب حال کردم نه که نه اما کوک نبودم. خب فکر می‌کنی اینها مال چیه؟
همون درد بی پدر نبود هوای تازه . آسمون آبی عشق
آقا این مملکت که هر کی هر کیه
هر جاهم تا میرسی یا یک انژیو زدن که عملا کاری انجام نمیدن جز دور هم جمع شدن یک مشت آدم بیکار که شعارهای خوب بلدند اما کو حال ؟

یا همین سازمان بلایای طبیعی و گاهی غیر طبیعی هست چرا ما آستین بالا نزنیم و کمیته حمایت از دربه دران عشق درست کنیم
ه لااقل حال‌های طبیعی و عادی حروم نشه
انگار کسی نمی دونه هر چی به جلو می ریم به آخر نزدیک می‌شیم
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
تو چطور ؟

۱۳۸۵ آبان ۱۱, پنجشنبه

LOVE , H .I .V


چني من باهوشم به علي! خودم ديگه حيرونم
آخه مي‌شه كسي انقدر بهره‌ي هوشي داشته باشه ؟
امشب رو در بحر تفكر غوطه ور شدم و به نتايج جالب توجهي هم رسيدم
تشابه و هم خانوادگي عشق با ايدز
اول كه ميري سراغش نمي‌دوني كه قراره به بيماري جهنمي دچار بشي كه ديگه نه شب داشته باشي و نه روز
يعني اصلا باورت نمي‌شه اين ظرف باقلوا مي‌تونه هم كشنده باشه
حسابي شيريني خورون كه تموم شد تازه دلت مي‌افته درد
براي يكيش ميري پيش دكتر روانپزشك براي اون يكي كلينيك ايدزي ها
بعد كه مطمئن شدي بيماري ديگه از حال و روزت خبر نداري. عشق مثل عشقه پيچيده به دست و پات و رمق و زندگي ، خورد و خوراك رو ازت مي‌گيره
تدريجا زرد و لاغر مي‌شي
قيافه تابلو مي‌شه و همه عالم مي فهمن يا عاشقي يا ايدز داري

فرزند بیشتر زندگی بهتر


اگه شانس بود اسم همه شمسی خانوم می‌شد
فقط باید تاوان نداشته ها رو بدم؟ تا کی ؟ همیشه باید خارج همه لیست‌های به‌درد بخور باشم
حالا که دکتر احمدی نژاد فرمودند خانم‌های بچه دار به تعداد بچه‌هایی که دارند یک روز مرخصی با حقوق داشته باشند
فکر کن خوش به حال اونی که هفتا بچه داره
فیتیله هفته تعطیله و حقوق سرماه دریافت می‌شه
یک‌بار هم که یکی به فکر این جامعه نثوان بوده من نه کارمندم و نه آقای شوهری هست که به قید دو فوریت چند تا بچه درست کنم
چیه ؟ ناراحتی مداره
جناب دکتر فرمودند این کشور برای صد و بیست میلیون نفر جا داره
خب مثل افریقایی ها همه بل و باریک و خوش هیکل می‌شیم
من همیشه این آقای رئیس جمهور رو به جون مادرم دوست داشتم

خواستگاري در و كنون


اين پنج‌شنبه‌ها مثل برق و باد مي‌گذره و ما هنوز هيچ گونه فيلي هوا نكرديم
هي ناله از نبود عشق ولي زندگي در حال گذره و ما زمان را از دست ميديم
بايد خوب زندگي كنيم چه با عشق چه بي عشق. من‌كه انقدر انتظار كشيدم حوصله‌ام سر رفت . اين مردها هم كه جنبه خواستگاري‌شون رفتن رو هم ندارند
يه چهار پنج تايي رفتم
اما همه زود هول برشون ميداره كه طرف خل شده ؟

يا كار از جايي لنگ ميزنه! وگرنه چرا بايد زني بياد خواستگاري؟
خالي از لطف هم نيست
يك عمر ما عطر و گلاب كرديم نشستيم تا طرف بياد و از جوراب سفيدش .... چمچش ... تا چطور ميوه خوردنش شد سوژه براي يك هفته خنده

حالا بذار اين آقايون عطر و گلاب كنند براي ما
چي ميشه ؟

۱۳۸۵ آبان ۱۰, چهارشنبه

تسهیم عشق



بیا قسمت بکنیم
چی رو نمی‌دونم
اما می‌دونم ما به تسهیم نیاز داریم. تسهیم در عشق ، تسهیم در حقوق انسانی و تسهیم شادی ها و رنج ها حالا شما باور نکنید
همه داریم به خواب می ریم و دلمون خوشه زندگی می کنیم
چیزی از ما به دنیا اضافه نمی‌شه .
اما از همه هستی انتظار کمک و همدردی داریم

وقتی یکی از ما حالش بهتر میشه روی کل اجزاع کائنات تاثیر می‌ذاره و همین طور هم برعکس
بهتر نیست به جای فرار از هم ، تمرین کنیم دوست داشتن و انسان بودن رو ؟
هم‌دیگه رو صادقانه در آغوش پر مهر بفشاریم
بی اونکه در فکر باشی ،
حالا چطور بکشونم کار رو به و رختخواب ؟

یه روز از صبح


راستش رو اگه بخوای و منم کمی پیچ صداقتم رو سفت کنم ، نوشتنم نمیاد
انگاری انرژی ندارم برای فکر کردن. که البته خالی از حسن هم نیست
گاهی پیش میاد که دیگه من فکر نمی کنم فکر منو می‌کنه. بی ادب نشو . تمثیل زیرکانه و بدیع ادبی رو داشته باش که از خود سوادش مهمتره
گاهی شمارش معکوس رو شروع می کنم برای انفجار مخم. باور کن به خدا راست میگم . نمونه اش روزهایی که هی رابراه پست تازه می‌ذارم
اما اینطور هم علاف و یه‌لا قبا ول گشتن افتضاحه
فکر کن از اول صبح یک قرار خیلی مهم داشتم . ولی دور خودم می‌چرخیدم و منگ نمی‌دونستم چه خبره
با اجازه ات هنوز هم نمی‌دونم چه خبره؟
یکی میگه عدد فی . چشام گرد می‌شه
اون یکی میگه ایمان . تو آرامش امنیتش به خواب می‌رم
××
یارو زیر دیوار نشسته بود و مواظب که کسی نیاد
رفیقش هم از دیوار رفته بود توی حیاط خونه قاضی بزرگ
داروغه سر می‌رسه از مرد کنار دیوار می‌پرسه: اینجا چه می کنی ؟ مرزد میگه : مگر نمی بینی که ساز می نوازم ؟
داروغه متحیر پرسید : این چه جور سازی است که صدا ندارد ؟
مرد گفت : صدای این ساز صبح در می‌آید
حالا صدای ساز امروز من هم صبح در میاد که خدا کنه فقط گندی نزده باشم

عدد فی

عدد فی می‌دونی چیه ؟
بدونه دستکاری خبر و میذارم اینجا
بعد فکر کنیم این همه نظم و دلیل از چه هوشی نشعت می‌گیره؟ می‌شه بگی این جهان دانای کل نداره ؟
آشنایی با نسبت طلایی
حوه محاسبه نسبت طلایی
دنیای اعداد بسیار زیباست و شما می توانید در آن شگفتیهای بسیاری را بیابید. در میان اعداد برخی از آنها اهمیت فوق العاده ای دارند، یکی از این اعداد که سابقه آشنایی بشر با آن به هزاران سال پیش از میلاد میرسد عددی است بنام "نسبت طلایی" یا

پاره خطی را در نظر بگیرید و فرض کنید که آنرا بگونه ای تقسیم کنید که نسبت بزرگ به کوچک معادل نسبت کل پاره خط به قسمت بزرگ باشد. به شکل توجه کنید. اگر این معادله ساده یعنی a2=a*b+b2 را حل کنیم (کافی است بجای b عدد یک قرار دهیم بعد a را بدست آوریم) به نسبتی معادل تقریبا" 1.61803399 یا 1.618 خواهیم رسید

شاید باور نکنید اما بسیاری از طراحان و معماران بزرگ برای طراحی محصولات خود امروز از این نسبت طلایی استفاده می کنند. چرا که بنظر میرسد ذهن انسان با این نسبت انس دارد و راحت تر آنرا می پذیرد. این نسبت نه تنها توسط معماران و مهندسان برای طراحی استفاده می شود بلکه در طبیعت نیز کاربردهای بسیاری دارد که به تدریج راجع به آن صحبت خواهیم کرد

برش اهرام و نسبت طلایی
اهرام مصر یکی از قدیمی ترین ساخته های بشری است که در آن هندسه و ریاضیات بکار رفته شده است. مجموعه اهرام Giza در مصر که قدمت آنها به بیش از 2500 سال پیش از میلاد می رسد یکی از شاهکارهای بشری است که در آن نسبت طلایی بکار رفته است. به این شکل نگاه کنید که در آن بزرگترین هرم از مجموعه اهرام Giza خیلی ساده کشیده شده است.

مثلث قائم الزاویه ای که با نسبت های این هرم شکل گرفته شده باشد به مثلث قائم مصری یا Egyptian Triangle معروف هست و جالب اینجاست که بدانید نسبت وتر به ضلع هم کف هرم معادل با نسبت طلایی یعنی دقیقا" 1.61804 می باشد
این نسبت با عدد طلایی تنها در رقم پنجم اعشار اختلاف دارد یعنی چیزی حدود یک صد هزارم
باز توجه شما را به این نکته جلب می کنیم که اگر معادله فیثاغورث را برای این مثلث قائم الزاویه بنویسم به معادله ای مانند phi2=phi+b2 خواهیم رسید که حاصل جواب آن همان عدد معروف طلایی خواهد بود
(معمولا" عدد طلایی را با phi نمایش می دهند) طول وتر برای هرم واقعی حدود 356 متر و طول ضلع مربع قاعده حدودا" معادل 440 متر می باشد بنابر این نسبت 356 بر 220 (معادل نیم ضلع مربع) برابر با عدد 1.618 خواهد شد

کپلر (Johannes Kepler 1571-1630) منجم معروف نیز علاقه بسیاری به نسبت طلایی داشت بگونه ای که در یکی از کتابهای خود اینگونه نوشت : "هندسه دارای دو گنج بسیار با اهمیت می باشد که یکی از آنها قضیه فيثاغورث و دومی رابطه تقسیم یک پاره خط با نسبت طلايي می باشد. اولین گنج را می توان به طلا و دومی را به جواهر تشبیه کرد

تحقیقاتی که کپلر راجع به مثلثی که اضلاع آن به نسبت اضلاع مثلث مصری باشد به حدی بود که امروزه این مثلث به مثلث کپلر نیز معروف می باشد. کپلر پی به روابط بسیار زیبایی میان اجرام آسمانی و این نسبت طلایی پیدا کرد که در آینده راجع به آنها صحبت خواهیم کرد.



دقیقه نود


مواقعی در زندگی هست که با تمام وجود چیزی رو می‌خواهیم که بسیار دور از دسترس است
به اهل بیت صدو بیست و چهارهزار پیغمبر هم که متوصل بشی باز جواب نمی ده
اما درست زمانی که ازش قطع امید کردی و به تاریک ترین لحظه‌ی شب رسیدی، که لحظه‌ی پیش از سپیده است
همون وقته که تو واقعا دیگه لازمش داری و هستی این رو تشخیص داده
خب خیلی ساده اینها معجزات زیبای زندگی است که گاهی اگر زودتر می‌رسید
بهترین استفاده ازش نمی‌شد و به عبارتی حروم میشد

۱۳۸۵ آبان ۹, سه‌شنبه

حرفی بزن گلم





هر کی دیگه جای من بود تا حالا هزار بار بولی بولی می‌شد.
نمی‌دونم شایدم شدم و هنوز گرمم حالیم نیست
در خبری اون زیرمیرا نوشته شده
دخنرم ترکم کرد
از انصاف به دور بود نگم
صرف نداشت و برگشت
زندگی راستی چه زود می‌گذره
آدم از فردای خود بی‌خبره

قاچاق عشق


پس این داستانی که میگه : تنهایی فقط خاص خالقه که لنگه نداره چی می‌شه؟
این بنده‌های طفلی هم که اغلب بی لنگه‌اند . خدا رو چه دیدی شاید اگر لنگه داشتیم.....استخفراله
نکنه جماعتی به خدایی رسیدیم و خبر نداریم؟
ولی خدل باید تک باشه . اگه بیشتر از یکی باشه دیگه خدا نمی‌شه
یک‌سری از رفقاهم که براین عقیده‌اند که ما رو آفرید تا از طریق روحش عشق رو تجربه کنه
خب نتیجه معلومه دیگه
این که تاحالا عاشق نشده که بدونه ما چی احتیاج داریم؟
در نتیجه همه موندیم پشت خماری
به هر حال آخدا ما هم تنها موندیم . هم نفهمیدیم عشق آخر خوراکی بود یا پوشیدنی
دیگه به کجای خدایی‌ات می‌نازی؟
یادم باشه سفارشت رو به انجمن تولد دوباره بکنم که مسئول بزرگترین خماری های دنیا از طریق قاچاق کالای شمایید
تمامی تنهایان هم خدایند وگرنه بی‌خودی نگفتند تنهایی خاص خداونده

زن زایی


از زمان ننه آناهیتا زن‌ها استقلال داشتند و اگر دلشون نمی‌خواست محل هیچ مردی هم نمی‌ذاشتند
هر وقت هم دلشون بچه می‌خواست کافی بود چشمه‌ی مقدسی پیدا کنند و خلاصه مشکل ادامه نسل هم حل می‌شد
باور کن. کلی از این نمونه های از نوع معروف داریم
بودا ، زردشت ، مسیح
ببین تازه جنس‌شون از محصولات مردونه بهنر بود و از خودشون یک حرفی باقی گذاشتند
این قصه از ننه به بی‌بی ، از بی‌بی به خانم والده و از او هم به مادر جان و در زمان ما از زبان مامی نسل به نسل نقل شده و ما هم کلی حالش رو بردیم
اما امروز کشف بزرگی کردم که فکر کنم کشفم پوز ادیسون و اکتشافاتش رو بزنم
آقا چه‌طوری که این اولیا مخدره های خود کفا همه ذکور زائیدن و در این بین خبری از دختر نبود؟
نکنه در عهد عتیق راست گفته که
پسران خدا دختران زمین را دیدند و از آنها دختران به دنیا آمدند و نسل انسان خدا
ور افتاد ؟
غلط نکنم بهشون رو می‌دادیم انجمن قدیسان متشکل می‌شد از گی کلاب واتیکان
پدر ، پسر ، روح القدس
بی‌خیال مریم هم که مادر باکره پسر خدا بود
باز دم حضرت محمد گرم که فاطمه براش
ام ابی‌ها بود و عایشه ، ام المومنین

دو ریالی


از تاثیرات معجز این دکترما چه عجب که امروز جهان را وارانه کرد
الان میگم. چند ماهه به دنیا اومدی؟
از وقتی اومدم خونه کشف بزرگی کردم که مطمئنم تا حالا کسی قبل از من بهش فکر نکرده
این جماعت خلق خدا . تا ریال نریزی جوابت رو نمی‌دهند. مثل تلفن عمومی
البته با نوع کلاس و اینها کار گاهی به تلفن کارت یا همراه می‌رسه که هزینه‌ی این یک قلم خداوکیلی کمر شکنه
شاید بشه خانم ها رو در این رده قرار داد
از صدقه‌ی یاهم تلفن اینترنتی و یاهو مسنجر که دیگه نگو
خلاصه اگه کریدیت کارت و سکه و ریال نباشه
مشترک مورد نظر
یا آنتن نمی‌ده
یا
در دسترس نمی‌باشد

جدی ، رفتی؟



به قول گلی: چون خدا آدم رو از خاک زمین درست کرده. جینسش شیشه خورده داره
بی ربط هم نمی‌گه
رابطه شروع می‌شه تا جاهی خوبی یا میره یا نمیره
اما آخر بازی همونی که قصد کرده بازی رو که دیگه مزه‌اش تکراری و لوس شده تموم کنه. وقت رفتن
می ایسته. قدمی به عقب نگاه می‌کنه و می‌مونه تو خماری که
من گفتم تموم ، خداحافظ. نگاه این هم چدی جدی رفت
این از ورم غده خودبزرگ بینی بوجود میاد
ما دوست داریم همیشه یکی التماس کنه نرو ، بمون
و اگه نگه و به راحتی راه و بگیره و بره معلوم میشه
منو واسه سرگرمی می‌خواست
نگاش کن از خدا خواسته بود برم
معلوم بود زیر سرش بلند شده
من گفتم تموم . چه زود بل گرفت

تنیس با عزرائیل



شکر پروردگار تنیس من و عزرائیل هم خوب شد . البته تخته رو هم از حضرت اجل عزرائیل یادگرفتم به هر حال چیز مهمی نبود و با کمی دکتر بازی ، آی فکر بد موقوف.
نه از اون دکتربازی‌های بچگی
شکر خدا که مملکت اسلامیه و پرستار زن برای زن
خدا رو شکر کنیم نمیگن ‌ بیمارهای زن رو نباید دکترهای ذکور معاینه کنند
به حر حال یه سور دیگه بزنم پر می‌شه
البته دیشب دیدم یه نموره از قصد می‌بازه . گلی میگه
ایی بدبختم تو رو شناخته. می‌دونه تا پات برسه اون بالا همه تقصیران و می‌اندازی گردنش و خودت میشی عزرائیل
فیک کونم واسته همین تا هزار سال دیگه هم تو رو نبره

۱۳۸۵ آبان ۸, دوشنبه

گلخونه


از بچگی امن ترین جای دنیا برام گلخونه بود. حتی گاهی قایم می‌شدم و از اینکه پیدام نمی‌کردن ، تا پوست حال می‌کردم
خالا که دیگه نه از باغچه‌های باصفای هشتی و حوشخونه دار خبری نیست. خیلی عادی است که در هفتاد متر خونه ‌های امروزی یک گلدون هم زوری جا می‌شه
به هر معجزی که هست من یکی در ناکجای بالکنی درست کردم
باورت می‌شه هنوز از اینکه اونجا قایم می‌شم لذت می‌برم و نوعی آرامش بهم میده ؟

نقطه ضعف


و خدا از انچه مي ترسيد به سر شما خواهد اورد . س توبه 9 ايه 64
همیشه فقط ادعا
چنان با خدا شرط و پی می‌کنم انگار که هم‌خونه منه
داستان در مسیر رشد و تکامل هستی است و هر کی قدم به راه می‌ذاره باید تک تک نقطه ضعف هاش رو از بین ببره
اون‌وقت من چه می‌کنم؟
میگم : خدایا منو با هر چی امتحان می‌کنی بکن جز با بچه‌هام
خودم به زبون رسمی دارم نقطه رو نشون می‌دم . توقع هم دارم از بقال سرکوچه امتحان بشم
خدایا ما چی بدیم این بهشت رو واگذار کنی به این مردهای قلچماق که از پس تو هم بر میان چه به این تخم‌جنها‌ی بو نداده

۱۳۸۵ آبان ۷, یکشنبه

از یاد تو برم


تنها ترین من
تنها نذار منو

تنها سفر نکن
سفر نکن

این دل شکسته‌ی از یاد رفته رو
دیوونه تر نکن

اینهم شاید خطی چند از عمیق ترین زخم روحم
.حالم بده دیگه روح و جسم و همه چیزم ریخته بهم
قراره این جناب جبرئیل هم این ابلاق رسالت رو نیاره که من دیگه اینکاره نیستم

دخترم ترکم کرد

کم گریه کن گلم
من کم تحملم

حرفی بزن گلم

من کم تحملم

با من بمون گلم من کم تحملم
باگریه های تو روزهای شاد از یاد می روند
کم گریه کن گلم
من کم تحملم

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...