۱۳۸۵ آبان ۱۲, جمعه

هارمونی عشق


گاهی با ته قابلمه ساز می‌زنم
کل طرح و هارمونی و حتی نواختن وابستگی سختی با روحیه‌ام داره
امشب حال کردم نه که نه اما کوک نبودم. خب فکر می‌کنی اینها مال چیه؟
همون درد بی پدر نبود هوای تازه . آسمون آبی عشق
آقا این مملکت که هر کی هر کیه
هر جاهم تا میرسی یا یک انژیو زدن که عملا کاری انجام نمیدن جز دور هم جمع شدن یک مشت آدم بیکار که شعارهای خوب بلدند اما کو حال ؟

یا همین سازمان بلایای طبیعی و گاهی غیر طبیعی هست چرا ما آستین بالا نزنیم و کمیته حمایت از دربه دران عشق درست کنیم
ه لااقل حال‌های طبیعی و عادی حروم نشه
انگار کسی نمی دونه هر چی به جلو می ریم به آخر نزدیک می‌شیم
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
تو چطور ؟

۱ نظر:

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...