۱۳۸۵ آبان ۷, یکشنبه

از یاد تو برم


تنها ترین من
تنها نذار منو

تنها سفر نکن
سفر نکن

این دل شکسته‌ی از یاد رفته رو
دیوونه تر نکن

اینهم شاید خطی چند از عمیق ترین زخم روحم
.حالم بده دیگه روح و جسم و همه چیزم ریخته بهم
قراره این جناب جبرئیل هم این ابلاق رسالت رو نیاره که من دیگه اینکاره نیستم

دخترم ترکم کرد

کم گریه کن گلم
من کم تحملم

حرفی بزن گلم

من کم تحملم

با من بمون گلم من کم تحملم
باگریه های تو روزهای شاد از یاد می روند
کم گریه کن گلم
من کم تحملم

لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...