۱۳۹۲ شهریور ۵, سه‌شنبه

و ديگر هيچ





حال ما خوب است
تو باور نكن
ملالي نيست به جز تنهايي توهم‌زا
كاش مي‌شد اين حال را در شيشه كرد و به نام توهم زا به كسي فروخت
بل‌كه ناياب مي‌شد


من و قمری‌های خونه

    یک عمر شب‌های بی‌خوابی، چشمم به پنجره اتاق بود و گوشم به بیرون از اتاق. با این‌که اهل ساعت بازی نیستم، ساعت سرخود شدم.     ساعت دو صبح ک...