اگر غصههای ندیدن ها، نداشتن ها، نبودن ها، نداشتن ها، رفتنها، نیامدن ها، ... را از زندگی حذف کنم چه از من باقی میماند؟
زندگی کردم با همه اینها، با پدری که دوستم داشت و مرد،
مردی که دوستم نداشت و رفت،
فرزندی که دیگر یادی از او باقی است و گهگاه محبتی و گاه، بیشتر فریادی،
نمیخواهم چیزی را به فراموشی سپارم. این تاریخچهی حضور من در این زندگی است. چرا همه را با دارو فراموش کنم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر