۱۳۸۴ مرداد ۳, دوشنبه

من سيب تلخ حوا

سلامي با طعم سيب ملس
با كمال شرمدگي و در عين سر بلندي ، من نتيجه سيب گاز زده و بي‌ارزش حوام
بخاطرش از بهشت بيرون رفتم و
عمري است تاوان سيبي را ميدهم كه نه مزه‌اي از آن چشيدم , نه فهميدم آخرالامر آيا سيب مذكور , سرخ بود ؟ یا سبز؟
از نوع گلاب يا سيب لبنان , شايد هم سيب سرخ شميران ؟
خيلي اهميت داره باور نداري ؟
. هميشه تاوان همان سيب ناقابل رو ميدم ، حداقل بدونم اين سيب چه رنگ و طعمي داشت؟
!اينجا ,همه چيز را ممنوع كردند و در زمين هم خيري نديديم !اي روزگار , اي بيچاره من
!بر همين اساس طبق مصوبه اصلاحي اخير , بعضي روزها شيرين
بعضي ترش و بغضي هم , كرمو از آب در مي آيند
!كاش اين الهه باستاني , حوا , فكر اين روزگار را هم كرده باشد و سيب شيريني خورده باشد
.ما كه شانس نداريم ,به يمن پيشرفت تكنوآلرژي و اينترنت , روزها هم طعمشان تغيير كرد
اسانس طعم سيب را هم عوض كرد
سيب ما همچنان ترش ماند , بعضي وقت ها هست , حتي براي ديدن سقوط شهاب سنگي !ا
شانس نداشته باشي
,گاهي هم , وسط اتوبان مدرس , همان شهاب سنگ مربوطه
كه ديگه اينجاش تنها به من مربوطه .همه جا را ول مي كنه صاف مياد ميشينه روي
!شيشه ماشين صفر تازه خريداري شده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...