اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود، آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر میکنم و آینده بی کم و کاست قابل رویت میشود و من وقایعی را به چشم میبینم که هنوز سال ها تا زمان تجربه در اکنون فاصله دارد و رخ نداده و برخی به آن دژاوو نام دادهاند ، آیا تمام زندگیام در اکنون موجود است و تجربه میشود، از تولد تا مرگ.
آیا گذشته هم در دسترس است؟
آیا میتوان در آینده بر گذشته تاثیر گذاشت؟
آیا محبت من به منه کودک، نوجوان یا جوان در گذشته قابل تجربه و تاثیر میشود؟
آیا گندم کودک نوازش یا لمس مرا که در آینده به او می نگرم را متوجه میشود؟
آيا میتوان مسیر غلط گذشتهای که از خانوادهای شکسته و درهم انتخاب کردم را با محبت اکنون به گندم کودک تغییر دهم؟
آیا گندم نوجوان محبت و بوسهی آینده را تعبیر به رخ دادی ماورایی خواهد کرد، ممکن است آن را با خدا اشتباه بگیرد؟
یا همواره رويدادها ثابت و غیر قابل تغییر هم چون تصویری هولوگرام تکرار میشود؟
آیا در اکنون هم من بخشی از تصویری هولوگرام هستم که هزاران سال در حال تکرار است؟
آیا میتوان با آینده عامدانه ارتباط برقرار کرد؟
اگر چنین باشد، ناظر و منظور ، فاعل و مفعول یکی هستند؟
آیا تجربهٔ زیستهی من رویایی بیش نیست؟
رویا بیننده کیست؟ مُدرک و مفعول کجاست؟
آیا تمامی این جهان خوابی یا ارادهای است در لحظه آفرینش، اراده به موجودیت تصویری از هیچ به کل در هنگامی که به هیچ گفت: موجود باش . و ما شدیم؟
آیا من در اینک با تمامی تجربه های زیسته یک خیال هستم؟
من کیستم؟ گذشته، حال یا آینده. یا خوابی بلند؟
خواب بیننده کیست؟