۱۳۹۵ آبان ۱۱, سه‌شنبه

خبری نیست مگر تکرار



صحیح ترین جملات عالم، نمی‌دانم‌هاست.
باید ابله باشم که تا هنگام مرگ فکر کنم، فهمیدم یا سر در می‌آرم و یا حتا توانش هست تا یک قدم جلوتر را پیش‌بینی کنم. تجربه تنها وسیله و شاهراه شناخت ما از دنیا و مهم‌نر از خودماست. 
هنگامی که  ساعت 24 شنبه‌ بیست چندم شهریور سه روز بعد از سالروز میلادم، به واسطه‌ی سکته‌ی قلبی غافلگیر شدم ؛ باور نداشتم این همون دق‌البابی‌ست که همیشه ازش هراس داشتم!
 یا بچه‌ای از سر شیطنت در رو کوبیده و زده به‌چاک؟
 تو مجبوری بری و از پشت در خبر بشی. 
    شاید هم اگر بدانی همانی‌ست که عمری ازش فرار کردی اصلن به در نزدیک هم نشی و شاید هم
   به‌تمامی خود را برآن بیفکنی. 
   مانند هزاران آدمی که در ماه خودکشی می‌کنند. 
   آیا غریزه‌ی بشری من هنوز تشنه لب حیات است و شعارهای بمیریم و خلاص بشیم و اینا، حرف های از سر شیکی‌ست؟
یا واقعن سیبرآب از این تجربه‌ی گنگ و ناتمام که تا تهش
خبری نیست مگر تکرار



۲ نظر:

  1. با سلام و عرض ادب
    خانم کاریابی من الان اومدم به وبلاگتون، به عنوان خواننده قدیمی وبلاگ شما خوشحالم که حالتون خوب هست و چراغ این خونه مجازی را روشن نگاه داشتین. از صمیم قلبم آرزو می کنم همیشه سلامت و سربلند و شاد باشید.

    پاسخحذف
  2. سلام
    بادمجان بم آفت نمیکند.
    از نظر دکترها بنویسید. رگ قلب گرفته یا دریچه‌ها مشکل دارد؟
    انشاءالله چیزی نیست و نیازی به عمل نخواهید داشت.
    سلامت و پیروز باشید.

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...