باید ابله باشم که تا هنگام مرگ فکر کنم، فهمیدم یا سر در میآرم
و یا حتا توانش هست تا یک قدم جلوتر را پیشبینی کنم. تجربه تنها وسیله و شاهراه
شناخت ما از دنیا و مهمنر از خودماست.
هنگامی که
ساعت 24 شنبه بیست چندم شهریور سه روز بعد از سالروز میلادم، به واسطهی سکتهی
قلبی غافلگیر شدم ؛ باور نداشتم این همون دقالبابیست که همیشه ازش هراس داشتم!
یا بچهای از سر شیطنت در رو کوبیده و زده بهچاک؟
تو مجبوری بری و از پشت در خبر بشی. شاید هم اگر بدانی همانیست که عمری ازش فرار کردی اصلن به در نزدیک هم نشی و شاید هم
بهتمامی خود را برآن بیفکنی.
مانند هزاران آدمی که در ماه خودکشی میکنند.
آیا غریزهی بشری من هنوز تشنه لب حیات است و شعارهای بمیریم و خلاص بشیم و اینا، حرف های از سر شیکیست؟
یا واقعن سیبرآب از این تجربهی گنگ و ناتمام که تا تهش
خبری نیست مگر تکرار
با سلام و عرض ادب
پاسخحذفخانم کاریابی من الان اومدم به وبلاگتون، به عنوان خواننده قدیمی وبلاگ شما خوشحالم که حالتون خوب هست و چراغ این خونه مجازی را روشن نگاه داشتین. از صمیم قلبم آرزو می کنم همیشه سلامت و سربلند و شاد باشید.
سلام
پاسخحذفبادمجان بم آفت نمیکند.
از نظر دکترها بنویسید. رگ قلب گرفته یا دریچهها مشکل دارد؟
انشاءالله چیزی نیست و نیازی به عمل نخواهید داشت.
سلامت و پیروز باشید.