فکر کن اگر تصویر مرگ انقدر ترسناک نبود.
اگر به جای چاله، کفن، دفن شکل دیگری جهان را ترک میکردیم.
چقدراین دنیای زشت و سراسر تنهایی را تحمل میکردیم؟
مثلا، اگر تمیز و آراسته و در تابوتی زیبا جایی به جز قبر نگهداری میشدم باز هم از مرگ می ترسیدم ؟ یا در سی و چند سالگی زندگی را پایان میدادم؟
اگر این همه ماجرای مرگ و روزی چندهزار سال، دوزخ و خشم الهی آن سوی مرگ نبود هنوز زنده بودم؟
اگر این همه جهل نبود این همه را باور میکردم؟
از کجا پیدا جهنم و آخرت هم اکنون و وسط داستانی که بهش اسم زندگی دادیم نیست. شاید داریم جریمه بعد از مرگ پس میدیم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر