۱۳۹۴ دی ۱۲, شنبه

عشق پفک




اینم از اون نمی‌دونم‌های اساسی‌ست
صبح چشم باز کردم و می‌بینم یک خط کج به کف دست راستم اضافه شده
ای‌داد بر من! این دیگه چیه؟
نه‌که یه‌چی خط عمرم رو قطع کرده؟
از همان احوالی‌ست که به سادگی می‌تونه عقل منه ذهنی‌م رو آچ‌مز کنه
  داشت ور ور می‌کرد‌ها، یهو خودش رو باخت 
اه
داد
بیداد 
چی شده؟
برو نشون والده‌ات بده
ازش عکس بگیر
به‌یکی نشونش بده
ببین داستان چیه؟ نه‌که بناست عمرت کوتاه بشه
ای خاک وچول
و ادامه‌ی ماجرا
اما این ذهن عاشق تخیل من بلافاصله راه تازه‌ای گشود و بند شد به این‌که:
- فکر کن مثلن قرار بوده شصت هفتاد سال زندگی کنی
بعد یهو سی چی که پیدا نیست خط‌ش زدن که زودتر بری
هان؟
نمی‌شه؟
و این‌جا بود که ذهن سپید وارد عمل می‌شه که:
شایدهم اومده بودی تنبیهی و اجباری و شاید جریمه‌هات کسر شده و بناشده برگردی خونه
ولی این خونه باید مفهومی دقیق و مشخص داشته باشه
مثلن خونه‌ی تهران
این یک حقیقت قابل فهم و شناسایی‌ست
ولی یه خونه‌ای گنگ و ناآشنا چیزی نیست که موجب شادی‌ت باشه
اما وقتی یادم می‌آد چه‌طور روح جسمم رو به شوق و ذوق ترک می‌کرد که برگرده خونه
متوقف می‌شم، آرام می‌گیرم و به خودم یادآوری می‌کنم که من روحم نه جسم و ذهن الکن
در نتیجه همه رو به فال نیک می‌سپرم و به کارگاه می‌رم
حتا اگه بناست برم، نباید این کار ناتمام بمونه
من‌که نمی‌دونم
من هیچی نمی‌دونم 
ولی اگر بناست ذهن سوژه دست بگیره ، یک چیز رو خوب می‌دونم، این‌که
ذهن نه تنها من که هیچ یک از ما هیچی نمی‌دونه
پس بهتره بهش توجه نکنم و بسپارم به خود شخص زندگی
بالاخره که همه روزی خواهیم رفت
چه اهمیت داره چه وقت؟
می‌مونه به حکایت پفک نمکی
وقتی داری، هی دلت می خواد بخوری ولی ترس اینم داری که مبادا تمام بشه
و از جایی که پذیرفتم عاقبت تمام می‌شه و اگر بنا باشه نگران اتمام باشم و اصلن پفک نخورم
بهتره یکی یکی در دهان بذارم
طعم‌ش رو قشنگ مزه مزه کنم
ولی به فکر ادامه و همیشگی کردن‌ش نباشم
نمی‌شه که کل انبار کارخانه‌ی مینو رو بخرم که مبادا تمام بشه
نه در خونه انبار می کنم و نه به اتمام‌ش فکر می‌کنم
خودم رو قانون‌مند کردم هر از گاهی بسته‌ای پفک بخرم به یاد کودکی مزه مزه کنم
و بدونم که هر بسته عاقبت تمام می‌شه
مثل زندگی
گاهی از ترس مرگ برخی حتا زندگی نمی‌کنند

۲ نظر:

  1. تو دعا کن که من بمیرم و گرنه بلایی سر تو و خاندانت میارم که تو قصه ها هم نخونده باشی

    پاسخحذف
  2. البته اگر دشمنم باشی که بموقش خواهم فهمید

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...