بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست
در خود بنگر، هر آنچه خواهی در تواست
چند ساله مینویسم؟
چند ساله شماها به قلمم یا به دیوونهبازیهام لطف دارید و به این صفحه میآیید و شاهد زندگی من هستید؟
جند نفر از شما از نوشتههای من این برداشت را داشته که ، رسیدم؟
به ته اون گمگشتگی عمیق آدمی
گمگشتگی که همه دچارشیم
چند بار تا ته خط رسیدم و باز جنگیدم؟
من فقط جنگیدم
با ذهنم
با باورهای جمعی که نسلهای خیلی پیشتر از من بنا نهادند
من فقط جنگیدم با، وابستگی به کسی غیر از خودم و خدای درونم
تنها راهی که همیشه رفتم، صرفا در جهت شناخت من از من بود که هر نیک و بد از من به من میرسد
و این تنها باوریست که به آن ایمان دارم
و دیگر، باور به خداوند خالق
همانی که بارها معجزاتش را از من و خانوادهام دریغ نساخت
در نتیجه همه میدونید که من همچنان گم گشتهام
زندگی در خط رسیدن به خویشتن خویش، آنی نیست که شما برای خودت ول بزنی
مردم آزاری کنی و یا با توهمات فردی زندگی غیر را به خطر اندازی
اینها همه در مسیر خودخواهی و پرورش ذهنیست که به اعتقاد من بیگانه و تمامی مکاتب نبردی ندارند
مگر چیره شدن به ذهن و رسیدن به سکوت درون
و این همان جهانیست که آینهوار همیشه برابرم قد علم داشته
هر چه کنی، پس میگیری.
هر تفکرت را تجربه خواهی کرد.
به هر چه بیاندیشی وارد مسیر زندگیات خواهد شد
از همین روی همه شاهدید بعد از شش سال مداومت در کتابت، کل کتابم را سوزاندم و قید هر گونه نوشتار را زدم
چون باور کردم که این ماییم که به هر چه میاندیشیم وارد مسیر خود میکنیم
و من تنها به زیبایی طبیعت و خداوند درون و برون میاندیشم
اینکه از رویا بینی گفتم
همهی ما رویا بین هستیم. زیرا دو جسم داریم. جسم فیزیکی و جسم رویایی یا انرژی
که میشه رویاها را به اختیار خود در آورد و به جهان رویا حکومت کرد
میشه قصد را صرفا بر مشاهدهی وقایع گذشته یا آینده گذاشت
و این امکانات از باب روح الهیست و حتا بارها در قرآن هم بدان اشاره شده
و این همه ممکن نیست مگر به همت فردی
عدم تولید انرژی بد
پرهیز از مردم آزاری یا حتا آسیب به سایر موجودات زنده ....... و خلاصه باید مشق خدایی کرد تا به امکانات خدایگونه رسید
وقتی بچهام از چهار طبقه افتاده بود، تنها نقطهی اتکام ، خودم بودم و اینکه
تا کنون هیچ موجود زندهای از من نرنجیده
اینکه جز خیر برای هیچ کس نمیتونم بخوام،
اینکه در پشت سر، هیچ دشمنی ندارم چون
همه را میبخشم . قلبا
و از همین روی آزادم .
آزادانه به جهان پروردگار بال میکشم ودر انزوا تنها او را جستجو میکنم
گلی شاهدی تمام قد بر این مدعاست
حالا اگر تو که نمیدانم کیستی یا شاید هم بدانم به روی خودم نیارم
هرگاه توانستی دست از آزار دیگران برداری.
انرژیهای الهیت را به درون خودت سرریز کنی
امکانات الهیت در دسترست خواهد بود
چه گمان کردی؟ راست راست راه بری. ول بزنی تا حد انگ دیوانگی، توقع داری خداوند درونت در باز کنه؟
برخی از ما صرفا دچار توهمیم
برای نجات از همه آنچه گفتی، تنها یک راه داری
با خودت، با خدای درونت خلوت کن
برای آرامش روحت نماز بخوان
با خودت به صلح برس
هر چه میکشیم از عملکرد و باورهای خودما به سمت ما میاد
باورهات را شناسایی کن و ببین چه کردی با زندگی و خودت تا کنون؟؟؟؟؟؟؟؟
این کل کاریست که من در همه عمرم انجام دادم و همچنان میدم
به چیزی نرسیدم ، هنوز گم گشتهام، اما یک چیز خیلی مهم را بهدست آوردم. خدا
ایمان به وجود او تنها چیزیست که در زندگیم همیشگی بوده
دو پست پایینتر مگر این همه ننوشتم که، به هر چه باور داشتم جواب داد
به هر چی باور داشته باشی بهت جواب میده
مراقب باش کدام باور را برمیگزینی
در آخر
وارد هر مکتبی شدم، به تهش نرسیدم.
حتا کاستاندا
زیرا به چیزی ایمان دارم که در آن مکاتب جا نمیگیره
ایمان به خدا و انسان خدایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر