۱۳۸۴ دی ۲۲, پنجشنبه

عشق و برف




قسم , قسم به ساعت عاشقي
قسم به نگاه عاشقانه
قسم به انتظار شبانه
قسم به نفس , نفس عشق
قسم به عطر خوش عشق
قسم به ستاره و قسم به ماه
قسم به جادوي بزرگ اين خدا
رفتم كنار پنجره كه برف را نگاه كنم و دو تا شاخ درآوردم و شدم شبيه رستم ! فكر كن !!! ا
اين عشق , اين قريضه چه معجوني است كه , نه برف مي شناسه نه سرما , نه گرما و نه باران ونه برف
داستان از اين قرار بود كه : سرم را بردم بالا تو نخ برف و آسمون بودم كه چشمم افتاد به سه كبوتر , فكر كن صبح كه برنج پاشيدم در ايوان گفتم : برف كه بند بره ميان و مي خورند !ا
ولي چه ابلهي بودم من ! سه تا كبوتر در آسمون بودند كه دو تا گذاشته بودند تو اين برف دنبال اون يكي كه از قرائن پيدا بود ماده است . يكربع تمام سرم به آسمان بود و مبارزه ي تنگاتنگ آن دو كبوتر, نر را در اين سرما كه آبشار بيست و پنج متري را در ژاپن منجمد كرده را شاهد بود كه : ماده كلاسي گذاشته بود و نر ها در نبرد دلبري به دنبالش !ا
ديگه ميشه به بچه هاي چهارده پونزده ساله بگي : چرا عاشق اون پسر همسايه ميشي ؟
از خودم در آينه بپرسم كه چرا بي عشق اينچنين افسرده مي شوم و از پسر روبرويي بپرسم كه : چرا چشم از پنجره برنميداره ؟
خدايش ما كه اشرف مخلوقاتيم چرا از اين كبوترها وامونديم , چرا كحسي نيست كه با شهامت سر بلند كنه , توي چشات ذل بزنه , نگاهت كنه و با اعتقاد بگه : دوستت دارم
براي همه ي چيزهايي كه هستي
براي همه اون چيزها كه نداري و با هم كامل ميشيم
براي امنيتي كه توي چشمات هست
براي باوري كه به من داري
براي صميميت و مهري كه به زندگيم دادي
براي خاطر اون فكر كه وقت بيداري بسراغم مياد و ميگه كه هستي
چرا ما جرات عشق ورزي نداريم ؟

۱ نظر:

  1. salam
    nadarim dige khale , nadarim ... bas ke moshim ... hata oon mosham shahamatesh bishtar az mas fek konam ... shayad be ghole khodetun ... emkanesh nis ...

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...