۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

از جمعه تا حالا

 

حتا اندوه هم می‌تونه عادت بشه و من که از هر عادتی، گریزان
یعنی عادت اگه خوب باشه که می‌شه عادت پسندیده و وای به روزگاری که به به عادات بد متمایل بشه
انرژی حرام کن و دلهره آور
و زندگی جنگ است و دیگر هیچ نیست
همین که وسط اون حال خرابی بتونم به خودم بگم: هوی عامو این حال تو نیست
کافیه تا از جا بکنم و رخت رزم به تن کنم
از جمعه تا حالا کلی کار انجام دادم
اول تعویض روی مبل‌های راحتی که تکراری شده بود و دوست نداشتنی
با چند متر پارچه و ...... تا غروب جمعه روکش مبل‌ها نو شده بود
بعد هم از اون به بعد خرید انواع پارچه‌های پرده‌ای برای اتاق‌هایی که یه چند سالی‌ می‌شد که تغییر نکرده بود
و همین حرکات کافی بود که حس کنم بهار به زندگی ما هم تشریف آورده
پارچه‌های پرده‌ای پهن در اتاق کار و چرخ خیاطی نشسته در وسط اتاق همه بهم می‌گن عید در راه است
حتا دیدن رنگ‌های شاد پرده‌ها کافیه تا حال خوبی بهم بده
و این تحول باعث حرکت کانون ادراک به سمت حال خوب و درآمدنم از برزخی که سخت گریبانم را گرفته بود
اوه، راست. یک سری مجسمه‌های عروسکی هم ساختم
یک مادر حامله با دو بچه‌ی شری که ازش آویزانند
اما دروغ چرا، از ترسم بچه‌ها رو پسر کردم که کارم به پای میز ارشاد خونه نرسه
کافی بود دو تا دختر بچه از این مادر آویزان می‌شدند
من بودم و جواب‌گویی که اه منظورت با ما بوده؟
و از اونم بدتر که باید توضیح می‌دادم این بانوی حامله ربطی به من نداره که دیگه به ............ می‌خندم حتا در زندگی‌های بعدی هم بخوام بچه دار بشم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...