۱۳۸۵ تیر ۱۸, یکشنبه

کارما


سلامي با عطر بنفشه
فكرش رو بكن شب بخوابي و صبح چشم باز كني , ببینی همه چيز تغيير كرده
همه چيز , شايد حتي خودت ؟
چشم باز كنیم و ببينیم جاي ديگه ایم , تاريخچه شخصي ديگه و همه اون چيزهايي كه هیچ وقت دوستشون نداشتیم اسمش شده سرنوشت
همه اون چیزهایی که ناراحت کننده است و قصد نمي كنیم از توي كوله پشتي در بیاریم . با خودمون اين ور و اون ور می بریم که مساوی است با معنای جهنم
لامصب روز به روز هم به حجمشون اضافه ميشه, سنگين و سنگين تر و پشت ما کم طاقت و همچنان دولا دولا در حال عبوریم
در نتيجه هيچ كجا آرام و قرار نداریم چون زير بار فشاریم . فشار سركوب ها , ستم هايي كه طي زندگي هاي بسيار بر روح ما سنگینی می کنه . یا ستم هايي كه در حق ديگران كردیم ؟
كسي چه مي دونه در زندگي گذشته ام چي يا كي بودم ؟
يك جاني ؟ يا قديس ؟
همه در حال سوزاندن كارماي زندگي هاي گذشته و فعلي هستيم
فكرش رو بكنتا به حال چه به سر خلق الله كه نياورده باشيم ؟ هر لحظه می پرسیم : خدایا چرا من ؟
من که انقدر ماه هستم ؟
من که آدم خوبی ام ؟
من که گناه نمی کنم ؟
خدا به من يكي رحم كنه كه هيچ پارتي در این دم و دستگاه آفرينش ندارم و گوفسند گلی هم کلی خط و نشون کشیده و سر پل صراط منتظره
نه جدم سادات بوده و نه از بستگاه معصومين و این اولیا الله هستم که امیدوارم خالی های گنده نبسته باشند . عمر ما هم تباه نشده باشه . اونجا دیگه کسی نیست که ماست خورش رو بگیریم و بازی تموم شده و يك پرونده سنگين كارميك به زير بغل
اكنون هم كه در تصور جاودانگي سير مي كنیم و باز هم خبری نیست

۲ نظر:

  1. سلام سلامي به دلتنگي دوري يك دوستي تو كاشان و طبس به ياد نوشته هاتون هستم و افسوس كه گاه به گاه فرصت خوندن مي كنم اما خوب هممون با يه پروندة كارميك سخت اينجاييم براي كسب تجربه

    پاسخحذف
  2. همین که باور داشته باشیم , گرگی درنمون خفته . کافی است تا باور کنیم . کارماهای بسیاری هست که هنوز نسوخته
    گرگ بیابان

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...