۱۳۸۵ خرداد ۶, شنبه

مالكيت



نرسيده از راه سمفنوني ضررش براه بود
آخرين باري كه ديده بودمش , قصد كرده بود حقش را از زندگي بگيره . يادمه خيلي محكم و جدي تصميم گرفته بود آدم ديگه اي بشه اما ايني كه من دارم مي بينم از قبل هم ضايعتر شده بود
ده تا سيگار پشت هم دود كرد و چهارتا چايي سركشيد تا تمركزش برگشت و گفت
از بيمارستان ميام ! شب جمعه دچار افسردگي تلخ شدم و احمقانه دو ورق قرص انداختم بالا . مامان فهميد و اورژانس و باقي داستان
گفتم :« تو كه مي خواستي داستان رو عوض كني چي شد ؟
ا« نميشه ! همه چيز دست تنها ما نيست . عوامل بيروني هميشه با تو راه نميان . شايد خلاف مسير ميري ؟
نه ! من حق دارم مسير خودم و برم همونطور كه اونها ميرن؟!ا
خب اگه بخواي تو كوچه يكطرف ورود ممنوع بري , همه بر خلاف مسيرت راه ميرن . فكر نمي كني ورودت به اين خيابون از اول غلط بوده ؟ چرا اصرار داري عابرين مسيرشون رو به خاطر تو تغيير بدن . بگرد كوچه خودت رو پيدا كن . بعد با جريان در مسير خودت ميري . مسير تو سرشار از آرامش بايد باشه , نه دغدغه و ازدحام ؟!ا
گفت :« اي بابا ! من از بچگي هم شانس نداشتم . تو قايم موشكم من بايد چشم ميذاشتم . حالا هم هنوز منم كه ميگردم »ا
خب داري تو كمد ديگري دنبال اساس خودت مي گردي . بهتر نيست فعلا هيچ كاري نكني ؟
هيچي نخواستن بهتر از خراب و نيمه خواستن ! رهاش كن , بذار و برو . از وسط اينهمه نيمه نيمه خودت بيرون بيا و بالاخره يك كار رو تموم كن . خودت رو از وسط آشغال ها پيدا كن
اول از خودت بپرس به اين دنيا چي مي رسوني بعد دنبال سهمت خودت از دنيا باش

۱ نظر:

  1. اين نسخه كه باسه اين بيچاره پيچيدي . همون نيست كه واسش خودت تنها موندي ؟


    علي

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...