۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

lonly



تلخي هاي زندگي را آيا پاياني هست ؟
بي همزباني , بي همدلي! ا
بي گوشي شنوا كه بغض تلخ تو را بشنود؟
بي نگاهي كه شوق ديدار تو را در خود جا داده باشه ؟
تنها آمديم
تنها زندگي كرديم
و روزي هم , تنها خواهيم رفت
كجاست شوق بودن ؟

۱ نظر:

  1. آدم اينجا تنهاست تنهاست و در اين تنهايي ساية‌ناروني تا ابديت جاري است

    پاسخحذف

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...