۱۳۹۱ تیر ۱۲, دوشنبه

یه نخود صبوری





هربار می‌رم چای بریزم و می‌بنیم یه ذره چای ته قوری مونده
ته چایی رو که البته کهنه و مونده هم نیست، 
خالی می‌کنم توی لیوان و چای تازه دم می‌کنم
  لیوان چای رو می‌آرم کنارم و تا تهش در بیاد 
معمولا یک ساعتی طول می‌کشه
وقتی یاد چای تازه دم می‌افتم
دیگه از دهن افتاده و عطر تارگی‌ش از بین رفته
یه چیزی تو مایه‌های زندگی‌م




جاخالی کن که شاه به ناگاه آید
چون خالی شد
شه به درگاه آید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...