۱۳۹۱ تیر ۱۱, یکشنبه

حمام قدیمی

اندر دیگر مزایای فیس بوک این بس که
دیشب تا کله سحر خوابم نبرد چون
به میمنت و مبارکی یکی از همشهری‌های عزیز که در زمان پدر
همسایه نزدیک بودیم مرا ادد کرد
دیشب که داشتم گشت آخر شب در نت را به میمنت و مبارکی به انجام می‌رسوندم پیامی رسید و
.... خلاصه که بعد ار کلی گپ و گو کشف بسیار مهمی کردم
همیشه حیرون بودم که این داستان بهابل و جن بازی در تفرش را از کجا آوردم؟
می‌ذاشتم پای ذهن خلاق خودم و داستان‌های سینه به سینه
اما کدوم سینه؟
وقتی تفرش بودیم آفتاب و مهتاب اجازه نداشت رنگ ما رو ببینه
اما از جایی که بچگی‌ست و شیطنت
عصرها با پسر همسایه به‌نام بهمن و پسرای باغبان جمع می‌شدیم یا در باغ ملی و یا در باغ پدری
بهمن هم معطل نمونده بود و هر چه قصه‌های جن و پری درباه‌ی حمام خرابه‌ی پشت خونه‌شون و زور خانه‌ی همسایه
و احادیث گورستان کهنه‌ی شهر رو که به همت حضرت پدر شده بود باغ ملی به فرمت mp3 به ما تزریق می‌کرد
و البته با همکاری جواد و علی پسرای مشهدی محمد باغبان
خلاصه که بچگی کجایی که همین‌طوری برنامه‌ریزی شدیم و از یاد رفت
باورهای غلط و درستی که چنان با ما چفت خوردن و اسم‌شون شد جهان
جهانی که در طی زمان از یاد بردیم توسط چه کسانی تعریف شده و شکل گرفت
 

لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...