۱۳۸۶ آذر ۱۰, شنبه

روز طلایی

خدارا شکر این تکنوآلرژی هست. وگرنه چی می‌شد. چند روزه بلاگر آنفولانزا افغانی گرفته و اینجا باز نمی‌شه. در نتیجه من مجبورم از برنامه ورد بنویسم
خلاصه اگر ایرادی بود شما ندید بگیرید
هنوز با این برنامه خیلی راحت نیستم
اما
اما اینکه امروز یکی از اون روزهای طلایی بود. از روزهایی که یکی انقدر بهت انرژی مثبت می‌ده که دلت می‌خواد داد بزنی، آهای نفس‌کش. یا
می‌تونی هم بگی: قربونت برم خدا
حتی آفتابش با روزهای دیگه فرق داره. زندگی یعنی به همین سادگی
چهارتا تائید باعث می‌شه با نیروی تازه آستین بالا بزنی و وارد میدون بشی. یه حال منفی هم می‌تونه تو رو تا ته جهنم برسونه
طعم قهوه تازه می‌شه و صدای موسیقی، از کیهان می‌رسه، تو رو دور می‌زنه
عبور می‌کنه و می‌ره
با آفتاب دوشی بگیری و با باد خودت را خشک کنی
و چه لذتی داره این‌مواقع، سجده
خدایا روزگار ما رو آفتابی نگه‌دار





۱ نظر:

  1. اونجوری هم ش خوابیدنی باید کلی دعا کرد که ای کاش فردا روز درست حسابی ای باشه....

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...