۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

من اعتراض دارم


از کی تاحالاست گیج خوابم
ولی جد کردم که نخوابم
یعنی خسته شدم بس‌که در یک طرح جهانی جا بگیرم. 
اگه از بالا به زندگی انسانی نگاه کنی
مثل نور چراغ‌های خیابان‌هاشون
در یک ساعتی بیدار« روشن» یا به خواب می‌رن « چراغ‌هایی که هم‌زمان توسط اداره برق خاموش می‌شن
یعنی دروغ چرا حالم بهم خورد بس‌که در این طرح ریزی اجتماعی جا شدم
تازه اینم که چیزی نیست
همین الان یک لیوان مشتی قهوه خوردم که خواب از سرم بپره
حالا این‌که واقعا کاقئین خواب رو می‌پرونه یا نه که خدا می‌دونه
اون وقت‌ها که ما درس می‌خوندیم، شب‌های امتحان سطل سطل قهوه می‌خوردیم
از همون سر شب خواب مون می‌گرفت
وقت‌هایی هم که می‌خوردیم سر هوس، تا صبح خواب مون نمی‌برد
خدا رو چه دیدی؟
شاید زیر سر آدرنالین کوفتیه منه که به وقت اضطراب خرمنی تولید می‌شه
یا هم زیر سر ذهن نابکارم که همیشه، نکن بدتر کن بوده
خلاصه که دلم نمی‌خواد بخوابم و ترجیح می‌دم سپیده‌ی صبح شنبه رو ببینم، بعد اگر دلم خواست به وقت خودم می خوابم
بازم دلم نخواست
خودم رو نیشگون می‌گیرم
زیر پلکم چوب کبریت می ذارم. نمک درش می‌پاشم
که خوابم نبره
یعنی چی؟ هی صبح که شد، بیدار می‌شیم، با همه
شب که شد می‌خوابیم، با همه
و تکرار و تکراری دل بهم زن و سرسام آور
این یعنی 
من اعتراض دارم
این شرایط ماشینی بشری که عمری به خودمون دادن دوست ندارم
از خودم خجالت می‌کشم
یکی شدم مثل همه
 کپی برابر اصلی که پیدا نیست از کجا به جای من نشست؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
ولی من هم نیست
یکی که نمی‌شناسم ولی شدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...