۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

مام هیچی


بالاخره بعد از چند روز تونستم وارد بلاگر بشم
خب زندگی ما این شده
بهتره خودم رو بزنم به بعد هفت هشت عرفان بازی و بگم
این‌ها همه‌اش آزمایش الهی‌ست
خب این رو نگیم چی بگیم؟
این ملت همین‌طوری همه اهل سلوک و عرفان شدند
بس‌که نشد برای چرایی‌ها جوابی پیدا کنیم، همه رفتیم و عارف شدیم که تهش بگیم، حتما حکمتی در کار است
این چند روز، اینترنت و وی پی ان که خلاص
ماهواره ها هم که لنگ‌شان به هواست
مام ملت درگیر اسارت بد خو، گرفتار انواع دیو و دد شدیم
و چون نمی‌شه کاریش کرد بهتره به روی خودمان نیاریم
وقتی که راه می‌ده و در فیس بوک سر می‌جنبانیم، گاه یکی از همشهری‌های هجرت گزیده پیامی می‌ده و از احوال ملت می‌پرسه
می‌مونم چی بگم؟
جدیدا به اونایی که قصد سفر عیدانه دارند توصیه می‌کنم، آقا نیای ایران ها
چه بسا به جرم جاسوسی گیرت بندازند و نتونی برگردی
ها پس چی؟
کسی که رفته ، رفته
ما خودمونم نمی‌تونیم کاری برای شرایط موجود بکنیم و گیر افتادیم
حالا اون‌ها نگرانند که کی بیان ایران و دالی موشه کنند
بی خیال حاجی
برو حالت رو بکن. دنیا همان جایی‌ست که هستی
وقتی رفتی هم دیگه رفتی
چه کار داری هی داغ دل ما رو تازه کنی؟
نگران این ملت بودی تو هم الان این‌جا بودی
نه که بگم چرا
نه به خدا
منم اگه اسیر این دو طفلان مسلم نبودم
چه بسا تا حالا هزار بار رفته بودم
خلاصه که فقط خواستم حرصم رو خالی کنم 
گرنه انتظار پستی طرب انگیز از روحیه‌ی موجودم نداشته باش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...