۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

من هستم، جنگ هست و زندگی هست

زندگی مجموع تکرار جنگ‌هاست
از آغاز تا پایان
وقتی نطفه‌ی من بسته شد، هزاران اسپرم با هم در ستیز بودند تا شهرزاد پیروزمندانه به
تخمک مادرش جسبید
وقتی آغاز به شناخت دنیا کردم، شهرزاد پیروزمندانه سعی کرد در این کشاکش خودش باقی بماند
هر بار که به چشمی خیره شدم، باز این من بودم که مبارزه کردم تا در امان بمانم
و باز این من بودم که از سخت ترین گذارها عبور کردم تا این‌جا نشسته باشم
هزاران وهم و سوال، نگرانی‌های بی‌پیان را از سر باز می‌کنم
تا بتوانم به خودم بگم
هی، تو هستی. و تا زمانی که زنده‌ای باید برای هر دقیقه‌ات مبارزه کنی
و چه‌گونه می‌توان از مباره دست شست هنگامی که از آغاز تا مرگ ما مبارزه‌ای‌ست وبس
زندگی جنگ است و دیگر هیچ نیست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...