۱۳۹۱ شهریور ۲۴, جمعه

مه و خورشید و فلک



نمی‌دونم داستان چیه؟
یعنی همه در آغاز 50 سالگی مثل من زندگی‌شون زیر و رو می‌شه؟
شاید قانونی در کیهان عمل می‌کنه که جایی ثبت نشده؟
شاید قصد روح به تکامل می‌رسه و شاید قصد آدم؟
از نوجوانی فکر می‌کردم وقتی به پنجاه رسیدم باید بشینم در صف انتظار ملاقات با عزرائیل
و شاید این‌ها همه ربطی به سن و مرگ و میر نداره؟
شاید زیر سر مه و خورشید و فلک باشه
شاید هم همه این سال‌ها قصدم به پیشم می‌برده؟
هر چه که هست هم‌زمان با رفتن پریا و تحولات جدید، می‌فهمم چرخه‌ی زندگی‌ام
خیلی ناگهانی چرخیر به عکس
قرار بود در سال 2012 گردش زمین به عکس بشه
شاید هم شده و حالی‌مون نیست؟
ولی بی‌شک نیرویی بیرونی داره زندگی‌م را زیر و زبر می‌کنه
خدایا از آغاز تا کنون تو اختیار داره مسیرم بودی
این‌جا هم تنهام نذار و تو هدایتم کن تا اشتباه نرم و محکم بخورم به دیوار ته کوچه بن بست
 اوه را ستی
تولدم مبارک 
که در نیم قرن گذشته چنین روز تولدی تجربه نشده بود
و از جایی که سالی که نکوست از بهارش پیداست
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
امسال بدون شک سال خوبی است
ای نگارنده‌ی احوال
ای چرخنده‌ی مدار و قرار
تو خیر را برابرم قرار ده که به نیکو می‌دانی
به تنهایی هیچم و اختیار دارم زندگانی‌ام تنها تو باش


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...