۱۳۸۵ شهریور ۵, یکشنبه

یکتایی

اول از دیروز بگم که , با خودم قرار گذاشتم هر روز صبح یک شعار خوب برای شروع اون روز انتخاب کنم
تا اینجا داشته باش که یه روز از صبح هنوز صبح نرسیده
مثل بچگی ها که همیشه با خودم قرار می‌ذاشتم:ا
از شنبه! میرم حموم میام می شینم سر درس‌هام
حالا رابطه این حموم و تنبلی من و شنبه‌هایی که هرگز نمی‌رسید رو هنوز کشف نکردم چون هنوز دچار همون مشکل یک روز از صبح هستم
همیشه همین‌طور زندگی می‌کنیم , در واقع ساکن در ذهن و تخیلات که ما را از جمع و واقعیات زندگی جدا می کنه
در تنهایی تو بزرگی , بزرگترین کسی که می‌شناسی . کسی از تو انتقاد نمی‌کنه , پس تو کاملی
در نتیجه غرور و تکبر همه وجود ما رو می‌گیره و نمی‌تونیم زندگی را با دیگری تقسیم کنیم
دیگری آرامش تنهایی را تهدید می کند . دیگری بیگانه است و تو را برهنه خواهد دید
ترس‌ها , شادی‌های کوچک و دردهای بزرگت را
تنهایی تو حاکمی , وزیری , امیری ..... و این تخیل است
بیا امروز را بی نقاب های دروغین زندگی کنیم و نترسیم از گفتن
دوستت دارم

۳ نظر:

  1. سلام
    می بینی که جا خوش کردم . پس لطفا من را از لیست بیگانگان گلی دربیاورید و رخصت گپی چند را از من با این عسلک شیرین زبان نگیرید

    پاسخحذف
  2. شما در طبیعت زندگی هم چنین صادقید؟
    به واقع به مرد زندگی تان با همین صداقت می گویید ,دوستت دارم , یا همه هنر مثل همه ما در حیطه سخنوری در اماکن عمومی است؟ یا در وبلاگ
    . اکثر ما انسان ها شهامت گفتن این کلمه را نداریم چون خود نیز آن را باور نداریم

    پاسخحذف
  3. amma bazi vaghta nemishe vaghean taghsimesh kard...

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...