دخترک گریه می کرد مثل ابر بهار بعد ما مبعث جشن می گیریم و اسم انسان برخود گذاشته ایم . سر ها را چنان بالا نگه میداری که گویی خدایی و همه بندگان تو
به زور آوردمش توی ماشین تندی یه سیگار روشن کرد شاید سی و چند سالی داشتبعد از یکربع تازه دهن باز کرد که
خوردم کردن و هیچی ازم باقی نیست .گفتم از اولش بگو شاید بتونم کمکت کنم گو اینکه خودم از تو الان چیزی کم ندارم جز سن
عاشق از انواع بسیار احمقش . فکر کرده چراغ جادو پیدا شده و درهای بهشت برویش گشوده
از قرار هشت ماه پیش با مردی که از خودش پانزده سال بزرگتر بوده = افعی . این دیگه اظهرمن الشمس
عاشقتم و می میرم برات . دخترک احمق هم به سبک همه اوناس احمق ایرونی این علی بابا رو برده نشون عالم و آدم داده و کلی چیس و افاده و امروز در کمال ناباوری از سرایدار خونه اش شنیده : آقا ؟
به خانوم دیشب رفتن فرنگ پیش بچه هاشون !!!!!!!!!!!ا
بمیرید کثافت ها که به خاطر نفس کثافتتون , لجن کشیدید به این آفتاب مهتاب های ظریف و نجیب ایرونی
اگه از اول می گفت :
عزیزم دارم بزودی میرم ولایت فکر می کنی این دختر اون موقع اونجا بود ؟
عزیزم دارم بزودی میرم ولایت فکر می کنی این دختر اون موقع اونجا بود ؟
چطور می تونید سراپای زنی را غرق بوسه کنید در حالی که قصد آزار و فریبش را دارید
آهای جماعت نسوان این ها رو کم دارید ؟
خاک بر سر همه مون از دم گشت
کاش خدا به جای زیبایی کمی عقل و شعور بارمون کرده بود تا اسباب عیش هر بی سرو پایی نشیم
motaassefane .....
پاسخحذفدختری که انقدر گاگول بوده بعد از هشت ماه تخم حروم بودن این یارو رو نفهمیده بذار از این بلاها انقدر سرش بیاد تا بفهمه یار همه امید و آرزوهای هیچ کس نمی تونه باشه
پاسخحذفحتی خودش