همة عمر زندگی من به خواب غفلت گذشت. یا در رویای ذخیرة عشق و یا در فراق محبوب دست نیافتنی
نگو همین بغل گوشمون داشتن با بزرگان عهد و میثاق میبستند و نامه من به چاه نرسید
دیدی هرچی میکشم از این نبود شانس و خواب بیموقع است. وقتی که باید هوشیار باشم خوابم
وقتی بهتره کمی خودم رو بهخواب بزنم صد تا خانم مارپلم
شنیدی آقایان عهد و پیمانها را بستند و بیخبر به چاه انداختن
اینجاهم که قرار بود شانس تقسیم کنند و با امام زمان میثاقی ببندیم باز جای ما آخر صف که هیچ تو رختخواب بود
بیبیجهان دیدی آخر به صف نرسیدم
خدا عاقبت امسال را بخیر کنه که ما جزو پیمان بندان نبودیم
نگو همین بغل گوشمون داشتن با بزرگان عهد و میثاق میبستند و نامه من به چاه نرسید
دیدی هرچی میکشم از این نبود شانس و خواب بیموقع است. وقتی که باید هوشیار باشم خوابم
وقتی بهتره کمی خودم رو بهخواب بزنم صد تا خانم مارپلم
شنیدی آقایان عهد و پیمانها را بستند و بیخبر به چاه انداختن
اینجاهم که قرار بود شانس تقسیم کنند و با امام زمان میثاقی ببندیم باز جای ما آخر صف که هیچ تو رختخواب بود
بیبیجهان دیدی آخر به صف نرسیدم
خدا عاقبت امسال را بخیر کنه که ما جزو پیمان بندان نبودیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر