۱۳۸۷ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

شکرانه



رقص مردان خدا ظریف باشد و سبک
از درون چون کوه
و برون چون کاه که می‌رود بر آب
من به این شیخ اقتدا می‌کنم که بزرگترین آموزگار منه
هیچی نداره
خوب نگاهش کن
نه برای دل خودش و نه برای نگاه مردم
ناقص به دنیا آمده و اما شکرگذاری را به خوبی می‌شناسد
من و تو چی؟
غیر از شکوه و شکایت از سرنوشت و شانس و انواع دسیسه و دشمنان خیالی بیرونی که همیشه مانع موفقیت‌های ما بودن و هستند، کار دیگری بلدیم؟
همیشه منتظر هدیه‌ایم. اما از خودت تا به حال پرسیدی: من به این لحظه چه هدیه خواهم داد؟
کجاست انسان خدایی که حامل روح الهی بود؟
در بازار رکب می‌زند، در خانه دور و در خیابان سرگرم پیچاندن انواع خلق الله و کافی است مصیبتی به سمتش بیاد داد و فریاد و فغانه که اینم شد زندگی
خدایا چرا منه حیوونی ؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...