۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبه

عشق من سلام



یک صبح خنک و نیمه بهاری با آبیاری گل‌ها و آواز گنجشک‌ها شروع شده
تصمیم امروز بر مثبت نگری و مثبت اندیشی‌ست و در نتیجه می‌خوام با کلام مثبت امروز را آغاز کنم
به‌به ! چه روز خوبی! کیف کردم
صدای گنجشک‌هایی که خیابان بهار را برداشته
آسمان آبی مال من‌ست و نسیم خنک وسط خرداد ارثیة پدری همة ما
امروز را با زیباترین مداد رنگی‌هایم رنگ می‌کنم و با
مهربانترین خاطراتم زنده می‌سازم و
سراسر وجودم را لبریز از عشقی‌ بی‌نشان می‌کنم
که
می‌بخشم به شما
عشقی هزار ساله
عشقی بوی نا نگرفته
عشقی تازه و کهنه
عشقی اصیل و ناب
عشقی شناور در هستی
و من با آن به‌سوی تو می‌آیم، دوست من
پنجره‌ها را باز کن و ببین در این گوشة کوچک راه شیری تو لایق معجزة حیات بودی
پس دست دراز می‌کنم و سهمم را از هستی می‌گیرم که عطر خوش بی‌نیازی‌ست و مهربانی
من امروز را به نام مهربانی آغاز می‌کنم، ای دوست

لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...