چه خوبه که ما زندهایم. باور کن
دو سه روزی که در حوزة استحفاضی مرگ پرسه میزدم خیلی رعب آور بود . تا، نزدیک غروب دیشب که مچ خودم را طبق معمولی که همگی از قبل میدونید گرفتم و کشف بزرگی کردم
هر روز من برای حالیست که درش هستم.
روزهایی که شاه چیه خدام
شما که دیدید ؟ از بالا به همه چیز نگاه میکنم و رحمن رحیم هستم
گاهی فقط سبزم
سبز، باغبانی
گاه، فقط عشقم
حتا اگه نبود یاد، عشق اول نوجوانیم
مواقعیهم توقعام از خودم بالا میره و دچار رنج انسانی میشم
گفت : خدا مرده
گفتم: آری. غم انسان اوراکشت
نیچه، چنین گفت زرتشت
مواقعی که با همة وجودم حس میکنم ته چاهم و راه به جایی ندارم، مصداق کامل تاریک ترین لحظة شب میشم
بهقدری دچار افت انرژی که تا ته دوزخ پایین میرم
در نتیجه نه امواجی از دیگران میگیرم و نه جوهرة موفقیت همراهمه
چون آگاهی، شادی، عشق، رضایت، موفقیت و حتا خدا در سطوح بالای انرژی واقع شدن
و کسی که با هراس، اندوه، تنهایی .......والی آخر رفته پایین اون ته میمونه مگر اینکه به این نقطه برسه
به خودش بگه: افتادم پایین
باید یه کاری کرد
گاهی با باغبونی مورد رد میشه. گاهی با رفتن بیرون. گاه حتا با یک زنگ تلفن
و وقتهایی هم هست که با هیچ چیز عوض نمیشه
مگر اینکه روزش بگذره. که معمولا با غروب و ماه روز تغییر میکنه
ولی وای که اگه باهاش بری
یک روز میشه چند روز و اکثر خودکشیها و یا جنایات در همین اوقات اتفاق میافته
ناامیدی، من از من
من از دنیا
من از خدا
من از باورها و ایمانم
و خدا میدونه چند سال در این روزهای سیاه چه شاهکارهایی که خلق نکردم همه غیر قابل جبران یا بازگشت
بهتره هر لحظه مراقب نقطهای که ایستادیم باشیم
به عبارتی باور کنیم ما تحت تاثیر امواج الکترومغناطیس کیهانی و ابزارآلات الکتریکی انسانی هستیم ( اسباب بیشتر سر درد ها و حس، خستگی که با سجده و سر به زمین گذاشتن تخلیه میشه. مثل سجدة نماز) .
موج تفکرات منفی یا مثبت غیر یا خودمون
و
حتا زیر نفوذ کواکب و خلاصه از چینی بند زن رهگذر تا
عاشق
سر، گذر میتونه حال ما رو تغییر بده
کاش بتونم بیشتر مواظب خودم باشم تا با هر حال بدم نرم
دفعة پیش به همین راحتی سکته کردم.
دُم یک حال بد را گرفتم و انقدر باهاش رفتم تا با مرگ رقصیدم
ولی با همة اینها دیروزها هم پیش میآد و من سه چهار روز فقط درد قلب را تحمل میکنم
صد بار میمیرم و برمیگردم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر