بهبه چه عصر خوب و دلپذیری
به جان مادرم دو فصل کار کردم تا تونستم الان این یک جمله رو به خودم بگم
اگر امروز این اتفاق نمیافتاد چه بسا کارم با خودم تا شب به درگیری خیابانی میرسید
شکر که ختم به خیر شد
نمیدونم این رو چه کسی در ژنم ........اوووم نه. این از مهندسیهای خانم والده است
فقط اون میتونست در وقت خامی چنین برنامه نویسی سر صبری بکنه که هنوز که هنوزه جواب میده
حالا از اینکه اینمدلی شدم، بودم، کردن راضی باشم یا نه، بستگی داره به نقطهای که درش ایستادم
وقتایی که از خودم راضیام
میگم: رحمت به روح پاک پدر و این ژن، درست و درمونش
این همهاش مال همون یه وجب خاک تفرش.از همونجا کار میکنه
ببین چه جوابیهم داده
وقتایی که حوصله هیچ غلطی ندارم میگم: همهاش زیر سر این خانم والده است یک کاری کرده که هیچوقت در آرامش نباشم
نتیجه گیر اول، باز رحمت به ژن پدر که سی ساله رفته و من طبق برنامه در نبودش عمل میکنم. خوبها از نژاد پدری
بدهامم زیر سر دستکاری سرکار خانم والده است
وقتاییهم که بین این دو حالم میشه: هرچی تو بچگی
بیمحلیم کردن، خواستم بگم هستم، شدم این
البته کاربرد این یک قلم در مواقعیست که برای پریا رفتم بالای منبر
خلاصه که یه چی تو مایه زندگی
اگه راضی باشی خودت کردی
هر جاهم که ناراضی بودی، بنداز گردن این و اون
خود خدام این رو بلد بود. باور نداری یه نظر به عهد عتیق و جدید بنداز. همچین که دید محصول تازه پنچری داره و سوتی میده، انداخت گردن مار، شیطان، لیلیت، درخت سیب، درخت انگور، نه؟ گندم
خب ما چرا نندازیم؟ مام که از همون روح درمون دمیده شده
تره به تخمش میبره
حسنی به باباش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر