۱۳۹۳ شهریور ۲۱, جمعه

یکی از اون جمعه خوب‌ها




این یکی از اون جمعه خوب‌هاست
یکی از اون جمعه‌های خوب کودکی
پر از حضور
عطر مادر، امنیت حضور برادر، داشتن یک خانواده و شنیدن صدای دختر
کل هم خوب بود؛ زیرا
دیشب قصد کردم، قدردانی کنم
جناب اخوی خسته و وارفته تازه رسیده بود خونه که
کشوندمش پشت بوم که بیا آب کولر من قطع شده، به اولین حرکت و ضربه لوله سوراخ شد و آب همین‌طوری.............
وقتی برگشتم این‌جا، پر از سپاس و ستایش بودم
و چرا که نه؟
اصولن قدیما یه نموره آره
یعنی از عالم و آدم طلبکار بودم و هر کسی هر کاری که می‌کرد
وظیفه‌اش بوده؛ زیرا من هم به تمامی وظایفم به خوبی عمل می‌کنم
اما نه
باید زندگی رو لحظه به لحظه در این‌جا و اکنون ساخت
ما می‌سازیم‌ش
خودش از خودش ساختار و قانونی نداره
قوانین رو ذهن ما،  بشریت علم کرده
حقیقت لحظه‌ی اکنونی‌ست که درش هستیم
و اگر بخواهی حساب‌های این اکنون 
اکنون رو فقط نگه‌داری
کلی در اکنون به سر بردی
چون براش تلاش کردی و انرژی خرج‌ش کردی



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...