۱۳۸۵ آذر ۲۷, دوشنبه

نیمه سیب

شکرانه‌ها که شکر
اما رفتم فکر کردم این‌بار به یک دلیل دیگه خوابم نبرد و برگشتم

آخه این چه زندگی که 
نه وقت شادی‌هاش و
 نه غم‌ها یکی رو نداشته باشی
 تا داشته ‌ها رو باهاش تقسیم کنی؟

۵ نظر:

  1. salam....
    man hanooz hastam amma manam shoone nadaram...

    پاسخحذف
  2. تا به کی این در و اون در دویدن
    دنبال یه قلب اروم دویدن
    تا به کی ناله کنان مویه زنان
    در به در دنبال اهو دویدن

    پاسخحذف
  3. شده تا حالا ببینی که میتونی خوشبخت باشی ولی ................... نمیدونم یه دنیا حرف رو دلم سنگسنی میکنه ولی کسی نمیخواد یا نمیتونه بهش گوش بده چه حوری باید فریاد بزنم که منهم میتونم خوشبخت کنم و خوشبخت بشم ولی قبل از اینکه دیده بشم حصارم دیده میشه

    پاسخحذف
  4. موضوع اینه که نباید ، بدوی
    باید آرومت بگیره . وقتی طالبی و دنبال کسی می‌گردی، لحظه‌ای که خسته شدی. زمانی است که جنس بنجل رو انتخاب می‌کنی

    پاسخحذف
  5. تو اگه بلد بودي خوشبخت کني و خوشبخت باشي . چرا نيستي ؟
    چطور حصار می بینی یا چرا داری ؟

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...