در قدیم زندگی یک صبح داشت که با خروس خون شروع میشد و یک شب هم بود که گرمی و چراغ خونه بود. نه از موبایل و ماهواره اثری بود نه چک و سفتههای منتظره فردا
مردم قانع بودند و مرد حجره را میپایید و زن اجاق خونه رو گرم نگهمیداشت. شب که مرد به خونه میرسید سرور عالم بود و صدا بی اجازهاش از دیوار در نمیاومد. زن باور داشت خدا یکی و مرد خونهاش یکی. تلاق عار داشت و خفت زن خونه اسمش هوو بود
نه ایمیلی و نه بازار بورس و نه اس ام اس که چرتت رو پاره کنه. حتی وسط موال
آدم ها عاشق میشدند و از سر بیکاری انقدر به عشق شون فکر میکردن که میشدن مجنون.
حق داشتن بهخدا تو دستت به هر چی که نرسه. ازش اسطوره میسازی. اونم چی، باید صبر کنی تا موعد گرمابه اهل بیت با هم برسه تا آفتاب جمال روی خانم را همزمان با تو روئیت کنه
خب دیگه برای این بدبختها چیزی نمیموند ! برای همین اینهمه عاشق تاریخی داریم. لطفا دیگه نگید نظامی خالی بند. اونموقع امکانات نبود بهجاش عشق بود
حالا امکانات هست عشق نیست
مردم قانع بودند و مرد حجره را میپایید و زن اجاق خونه رو گرم نگهمیداشت. شب که مرد به خونه میرسید سرور عالم بود و صدا بی اجازهاش از دیوار در نمیاومد. زن باور داشت خدا یکی و مرد خونهاش یکی. تلاق عار داشت و خفت زن خونه اسمش هوو بود
نه ایمیلی و نه بازار بورس و نه اس ام اس که چرتت رو پاره کنه. حتی وسط موال
آدم ها عاشق میشدند و از سر بیکاری انقدر به عشق شون فکر میکردن که میشدن مجنون.
حق داشتن بهخدا تو دستت به هر چی که نرسه. ازش اسطوره میسازی. اونم چی، باید صبر کنی تا موعد گرمابه اهل بیت با هم برسه تا آفتاب جمال روی خانم را همزمان با تو روئیت کنه
خب دیگه برای این بدبختها چیزی نمیموند ! برای همین اینهمه عاشق تاریخی داریم. لطفا دیگه نگید نظامی خالی بند. اونموقع امکانات نبود بهجاش عشق بود
حالا امکانات هست عشق نیست
البته الان اگه این امکاناته نبود ما هم عشقمونو رویت نمیکردیم....:p:p:p
پاسخحذف